کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گرمگاهان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گرمگاهان
/garmgāhān/
معنی
۱. هنگام گرما.
۲. (اسم) گرمای میان روز.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
گرمگاهان
لغتنامه دهخدا
گرمگاهان . [ گ َ ] (اِ مرکب ، ق مرکب ) هنگام گرمای روز.
-
گرمگاهان
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [قدیمی] garmgāhān ۱. هنگام گرما.۲. (اسم) گرمای میان روز.
-
جستوجو در متن
-
گاهان
لغتنامه دهخدا
گاهان . (پسوند) (از: «گاه » به اضافه ٔ «آن » مزید زمان ) گاه ، هنگام ، وقت ، و همواره در ترکیب آید: دیرگاهان ، گرمگاهان ، شامگاهان ، جاشت گاهان : صبحگاهان سر خونین جگر بگشائیدژاله ٔ صبحدم از نرگس تر بگشائید. خاقانی .سحرگاهان که مخمور شبانه گرفتم باده...
-
لعاب شمس
لغتنامه دهخدا
لعاب شمس . [ ل ُ ب ِ ش َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ریق الشیاطین . چیزی که چون تار عنکبوت در صحراها گرمگاهان در هوا دیده شود. آنچه گرمگاه بینند از خورشید چون تار عنکبوت . (منتهی الارب ). خیط باطل . مخاط شمس . مخاط شیطان . آنچه گرمگاه بینند از او چون ...
-
تهجیر
لغتنامه دهخدا
تهجیر. [ ت َ ] (ع مص )رفتن به جائی وقت هجیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). به گرمگاهان رفتن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || آمدن نماز رادر اول وقت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).قوله (ص ): و لو یعلمون ما فی ا...
-
هاجرة
لغتنامه دهخدا
هاجرة. [ ج ِ رَ ] (ع ص )تأنیث هاجر. (اقرب الموارد). رجوع به هاجر شود. || (اِ) نیم روز (ظهر) در گرمای تابستان بخصوص هنگام زوال خورشید با ظهر یا از هنگام زوال خورشید تا عصر زیرا مردم پناه می گیرند در خانه های خویش چنانکه گویی مهاجرت کرده اند. یقال : خ...
-
آن
لغتنامه دهخدا
آن . (ضمیر، ص ) اسم اشاره بدور، چنانکه «این » اسم اشاره به نزدیک است . ج ، آنان ، آنها. و گویند آنان مخصوص بذوی الروح و آنها در غیرذوی الروح و هم در ذوی الروح مستعمل است : نزد آن شاه زمین کردش پیام داروئی فرمای زامهران بنام . رودکی .آمد آن نوبهار توب...