کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گرمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گرمه
لغتنامه دهخدا
گرمه . [ گ َ م َ / م ِ ] (اِ) هر میوه ٔ پیش رس را گویند عموماً و خربزه ٔ پیش رس را خصوصاً. (برهان ).خربزه ٔ پیش رس و کم حلاوت که آن را گرمک گویند و به عربی ملیون خوانند. (آنندراج ). رجوع بگرمک شود. || باقلای در آب ریخته . (آنندراج ) (انجمن آرا).
-
گرمه
لغتنامه دهخدا
گرمه . [ گ َ م ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان ماهیدشت پائین بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه نزدیک به حاجی آباد علیا. دارای 70 تن سکنه است . در آمار جزء حاجی آباد علیا منظور شده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
گرمه
لغتنامه دهخدا
گرمه . [ گ َ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جاجم بخش اسفراین شهرستان بجنورد، واقع در 102 هزارگزی باختر اسفراین سر راه شوسه ٔ عمومی میان آباد به جاجرم . هوای آن معتدل ، دارای 3638 تن سکنه است . آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی ز...
-
گرمه
لغتنامه دهخدا
گرمه . [ گ َ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جندق بیابانک بخش خور بیابانک شهرستان قائین ، واقع در 27 هزارگزی جنوب خور متصل براه خور به نارک . هوای آن گرم و دارای 164 تن سکنه است . آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و خرما، شغل اهالی زراعت و ص...
-
گرمه
لغتنامه دهخدا
گرمه . [ گ َ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کامفیروز بخش اردکان شهرستان شیراز، واقع در 75000گزی شمال اردکان و 22000گزی راه فرعی پل خان به خانی من . هوای آن معتدل و دارای 99 تن سکنه است . محصول آنجا غلات ، برنج و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . م...
-
گرمه
لغتنامه دهخدا
گرمه . [ گ َ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد، واقع در 18 هزارگزی جنوب باختری فریمان . هوای آن معتدل دارای 235تن سکنه است . آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات بنشن و تریاک و میوه جات و شغل اهالی زراعت . راه آن مال...
-
گرمه
لغتنامه دهخدا
گرمه . [ گ َ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد، واقع در20 هزارگزی جنوب خاوری اسفراین . هوای آن گرم و دارای 129 تن سکنه است . آب آنجا از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات ، بنشن ، پنبه ، تریاک ، زیره و میوه جات و شغل ...
-
واژههای مشابه
-
گرمه بیز
لغتنامه دهخدا
گرمه بیز. [ گ َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) غربال سوراخ تنگ را گویند. (برهان ). گرمه ویز با واو بهمین معنی است . (آنندراج ). منخل . آردبیز. (مهذب الاسماء).
-
گرمه چشمه
لغتنامه دهخدا
گرمه چشمه . [ گ َ م ِ چ َ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بخش نمین شهرستان اردبیل ، واقع در 22هزارگزی خاور اردبیل و 15هزارگزی راه اردبیل به آستارا. هوای آن معتدل ، دارای 503 تن سکنه است . آب آنجا از رودخانه ٔ سقرچی و چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و...
-
گرمه خانی
لغتنامه دهخدا
گرمه خانی . [ گ َ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ای تیوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد، واقع در 30 هزارگزی باختر اتومبیل رو خرم آباد به کرمانشاه . هوای آن سرد، دارای 150 تن سکنه است . آب آنجا از چشمه ها تأمین میشود. محصول آن غلات و تریاک و لبنیات و شغ...
-
گرمه خانی
لغتنامه دهخدا
گرمه خانی . [ گ َ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد، واقع در 8 هزارگزی شمال خاوری کوهدشت و 5 هزارگزی شمال اتومبیل رو خرم آباد به کوهدشت . هوای آن معتدل ، دارای 180 تن سکنه است . آب آنجا از چشمه ها تأمین میشود و محصول آ...
-
گرمه شو
لغتنامه دهخدا
گرمه شو. [ گ َ م َ / م ِ] (اِ مرکب ) نام گونه ٔ دوم از زیندار (هفت کول ) است که در ارسباران بدین نام خوانده میشود. رجوع به جنگل شناسی کریم ساعی ج 1 ص 269 و رجوع به زیندار شود.
-
گرمه ویز
لغتنامه دهخدا
گرمه ویز. [ گ َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) گرمه بیز است که غربال سوراخ تنگ را گویند. (برهان ). رجوع به گرمه بیز شود.
-
گرمه ویزا
لغتنامه دهخدا
گرمه ویزا. [ گ َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) همان گرمه ویز است . رجوع به گرمه بیز شود.