کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گرفت 3 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گرفت 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ← تنجش 2
-
واژههای مشابه
-
گرفت کردن
لغتنامه دهخدا
گرفت کردن . [ گ ِ رِ ک َدَ ] (مص مرکب ) کنایه از اعراض کردن باشد. (برهان ). || مالش دادن ساز، یعنی کاری کردن که نغمه ای لرزان به گوش آید. (برهان ). رجوع به گرفت شود.
-
گرفت گرفتن
لغتنامه دهخدا
گرفت گرفتن . [ گ ِ رِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) نکته . عیب گرفتن . خرده گرفتن . غلط گرفتن بر... : بر وی بهانه می جستند که از زبان وی چیزی بهانه گیرند و بر وی گرفت گیرند که بدان سبب او را ملزم گردانند. (دیاتسارون ص 114).کسی گرفت نگیرد حدیث مستان رانهان ...
-
eclipse
گرفت 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] پنهان شدن خورشید، وقتی که ماه بین زمین و خورشید باشد و سایۀ ماه بر زمین بیفتد، یا پنهان شدن ماه وقتی که زمین بین ماه و خورشید باشد و سایۀ زمین بر ماه بیفتد
-
partial eclipse
گرفت جزئی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] گرفتی که در آن ماه یا خورشید بهطور کامل پوشانده نشود
-
eclipse chaser
گرفتجو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] منجمی حرفهای یا غیرحرفهای که برای رصد و ثبت گرفتها به مناطق مختلف دنیا سفر میکند
-
گرفت حلقوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] ← خورگرفت حلقوی
-
total eclipse
گرفتِ کلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] کسوفی که در آن کلِ خورشید در پشت قرص تاریک ماه پنهان شود یا خسوفی که کلِ جِرم ماه در داخل مخروط سایۀ زمین قرار گیرد
-
central eclipse
گرفت مرکزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] 1. خورگرفت در هنگامی که مرکز خورشید و ماه با ناظر در یک راستا قرار دارند 2. ماهگرفتی که در آن ماه از مرکز سایۀ زمین عبور میکند
-
eclipse season
فصل گرفت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] مدتزمانی که در آن خورشید در نزدیکی یکی از گرههای مدار ماه واقع میشود و پدیدۀ گرفت محتمل است
-
مَهگرفت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] ← خسوف
-
قرار گرفت
فرهنگ واژههای سره
نهاده شد
-
سبقت گرفت
فرهنگ واژههای سره
پیشی گرفت
-
full stop
تمامگرفت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] گرفتن همۀ سیمها بهطور همزمان برای ایجاد آکورد در سازهای خانوادۀ بربطها