کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گرفتِ کلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قیافه گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
اختالَ
-
رو گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
نفاية
-
وَهَمْ گِرِفْتَ
لهجه و گویش گنابادی
wahamgerefta در گویش گنابادی یعنی با هم جمع کردن ، با هم جمع بستن ، با هم برداشتن ، به هم گرفتن چیزی
-
وَخُ گِرِفْتَ
لهجه و گویش گنابادی
wakhogrefta در گویش گنابادی یعنی به خودش گرفت ، به خودش منسوب داشت ، کنایه از برداشت اشتباه از حرف کسی یا حرف های دیگران
-
وَرْهَمْ گِرِفْتَ
لهجه و گویش گنابادی
warhamgerefta در گویش گنابادی یعنی غمگین ، در فکر بودن ، ناراحت ، مغرور ، خودخواه ، دلخور
-
عزلت گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
اِخْتَلَي
-
کنار گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
اِخْتَلَي
-
را گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
أخَذَ بـ ، استحصل (علي)
-
انتقام گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
أخَذَ بالثَّأرِ
-
جدّی گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
أَخَذَ بالْحُسْبانِ
-
جد گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
أخَذَ بِعَينِ الإعتبارِ
-
پند گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
إخَذَ بالنّصيحَة
-
اندرز گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
إخَذَ بالنّصيحَة
-
بردوش گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
أخَذَ علي عُهْدَتِهِ
-
وام گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
استدان