کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گرسنه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نیمه گرسنه
لغتنامه دهخدا
نیمه گرسنه . [ م َ / م ِ گ ُ رُ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ) که اندکی خورده است و سیر نشده است .
-
گرسنه چشم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی، مجاز] goro(e)sneča(e)šm آزمند؛ حریص: ◻︎ ز من مرنج چو بسیار بنگرم سویت / گرسنه چشمم و سیری ندارم از رویت (سعدی: لغتنامه: گرسنهچشم).
-
گرسنه چشم
فرهنگ فارسی معین
( ~ . چَ) (ص مر.) کنایه از: بخیل و ممسک .
-
تل گرسنه
لغتنامه دهخدا
تل گرسنه . [ ت َ گ ُ رُ ن ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان زیدون است که در بخش حومه ٔ شهرستان بهبهان واقع است و 168 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
گرسنه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
جوع
-
گرسنه شدن
دیکشنری فارسی به عربی
جوع
-
گرسنه شدن
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: vašša geluwan طاری: va:ša beboy(mun) طامه ای: vašša boboɂan طرقی: vašša vâboymun کشه ای: vašša beboymun نطنزی: vašša baboyan
-
گرسنه چشمان کنعان
لغتنامه دهخدا
گرسنه چشمان کنعان . [ گ ُ رِ / رُ ن َ / ن ِ / گ ُ س َ / س ِ ن َ / ن ِ چ َ / چ َ ن ِ ک َ ] (اِخ ) کنایه از برادران یوسف علیه السلام است . (برهان ) (آنندراج ) : بر سر چاه شوق از تشنگان صف صف چنانک پیش یوسف گرسنه چشمان کنعان دیده اند.خاقانی (دیوان چ عبد...
-
گدا و گرسنه
فرهنگ گنجواژه
فقیر.
-
گرسنه و تشنه
فرهنگ گنجواژه
محتاج خوردن و نوشیدن.
-
گُرسنه و خسته
فرهنگ گنجواژه
بی رمق.
-
بچه ای که گریه می کند، گرسنه اش است.
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: vača ke abrombe, vaššeš-a. طاری: vačayi go arbumba, va:šeš-a. طامه ای: vačayi ke beromba akere, vaššaš-e. طرقی: vačayi ke arbomba, vaššaš-a. کشه ای: vačča ke arbomba, vaššaš-a. نطنزی: vačča ke boromba akera, vaššaš-a.
-
جستوجو در متن
-
اجاعة
لغتنامه دهخدا
اجاعة. [ اِ ع َ ](ع مص ) گرسنه داشتن . گرسنه گردانیدن . گرسنه کردن .
-
hungering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گرسنگی، گرسنگی دادن، گرسنه کردن، گرسنه شدن، اشتیاق داشتن
-
hungered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گرسنگی، گرسنگی دادن، گرسنه کردن، گرسنه شدن، اشتیاق داشتن