کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گرده شین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گرده شین
لغتنامه دهخدا
گرده شین . [ گ ُ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اواوغلی بخش حومه ٔ شهرستان خوی ، واقع در 7500گزی شمال خاوری خوی و 2500گزی باختر راه شوسه ٔ خوی به جلفا. هوای آن معتدل و دارای 534 تن سکنه است . آب آنجا از رود قودوخ بوغان و چشمه تأمین میشود. محصول آن غل...
-
واژههای مشابه
-
pollen
گَرده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ریزهاگهای (microspores) حاوی کامههای گیاهی نر که در بَساک گلها تولید میشود متـ . دانۀ گَرده pollen grain * مصوب فرهنگستان اول
-
platelet, plaquette (fr.)
گِرده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ساختاری سکهمانند به قطر 2 تا 4 میکرومتر که در خون همۀ پستانداران موجود است و در انعقاد خون نقش دارد
-
گِرده
لهجه و گویش بختیاری
gerda نان گندمى شبیه بربرى.
-
گُرده
لهجه و گویش بختیاری
gorda گُرده، میان دو شانه.
-
گُرده
لهجه و گویش تهرانی
کلیه، قلوه، دل و جرأت،پشت/محدب، دوردار
-
گِرده
لهجه و گویش تهرانی
نانی که از لواش بزرگتراست، گرد ، برنج چمپا.
-
گرده ٔ تصویر
لغتنامه دهخدا
گرده ٔ تصویر. [ گ َ دَ / دِ ی ِ ت َص ْ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) خاکه ٔ تصویر. (آنندراج ). رجوع به گرده شود.
-
گرده ٔ چرخ
لغتنامه دهخدا
گرده ٔ چرخ . [ گ ِ دَ / دِ ی ِ چ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب است . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). || ماه را نیز گویند. (برهان ).
-
گرده ٔ گردون
لغتنامه دهخدا
گرده ٔ گردون . [ گ ِ دَ / دِ ی ِ گ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گرده ٔ چرخ است که کنایه از آفتاب و ماه باشد. (برهان ).
-
گرده بازو
لغتنامه دهخدا
گرده بازو. [ ](اِخ ) موفق ... بزرگترین امرای دوره ٔ سلطان سلیمانشاه بن محمدبن ملکشاه بن الب ارسلان بن جغر بیک بن میکائیل بن سلجوق بود. رجوع به تاریخ گزیده ص 469 و 471 شود.
-
گرده برداشتن
لغتنامه دهخدا
گرده برداشتن . [ گ َ دَ / دِ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) طراحی کردن .نوعی عکس برداری با خاکه ٔ زغال و جز آن : شد غبارآلوده خط روی چون گلنار توحسن گویی گرده برمیدارد از رخسار تو. سعید اشرف (از آنندراج ).[ گر ] از خاک مانی قلم داشتی (؟) ز دشت نجف گرده برداشتی...
-
گرده پوشیدن
لغتنامه دهخدا
گرده پوشیدن . [ گ َ دَ / دِ دَ] (مص مرکب ) مالیدن خاک زمین زورخانه بر بدن به هنگام کشتی . (غیاث ). در وقت کشتی گرفتن خاک مالیدن بر بدن ، و این از اهل زبان به تحقیق پیوسته : گرده پوشید دگر شیرصفت آهویی باز هنگامه ٔ کشتی است ، حریفان هویی (؟).میر نجات ...
-
گرده کوه
لغتنامه دهخدا
گرده کوه . [ گ ِ دَ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان حومه ٔ بخش مهریز شهرستان یزد، واقع در 28هزارگزی خاور مهریز و 20هزارگزی خاور راه شوسه ٔ یزد به اصفهان . هوای آن کوهستانی و معتدل و دارای 611 تن سکنه است . آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، شغل ...