کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گردشگر بین قاره ای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
holiday maker
گردشگر 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] شخصی که برای سپری کردن تعطیلات به سفر میرود
-
tourist
گردشگر 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] شخصی که بهطور موقت محل زندگی خود را به قصد سفر و بازدید از مکانهای دیدنی ترک میکند متـ . جهانگرد * مصوب فرهنگستان اول
-
long-haul tourist
گردشگر بینقارهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] بازدیدکنندهای که از قارهای به قارۀ دیگر سفر میکند
-
midcentric tourist, midcentrics
گردشگر تنوعپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] گردشگری که نه تنوعطلب است و نه تنوعگریز
-
allocentric tourist, allocentrics
گردشگر تنوعطلب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] گردشگری که به دلیل نیاز شدید به تنوعطلبی به دنبال مقصدهایی است که به او فرصت کسب تجربههای متفاوت فرهنگی و محیطی را میدهد
-
psychocentric tourist, psychocentrics
گردشگر تنوعگریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] گردشگری که به دلیل نیاز شدید به ثبات به دنبال مقصدهای مطمئن و شناختهشده است
-
جستوجو در متن
-
continental slope
شیب قاره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] بخشی از حاشیۀ قاره، بین خیز قاره و فلات قاره، با شیبی بسیار کم
-
continental rise, continental apron
خیز قاره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] بخشی از حاشیۀ قاره، بین شیب قاره و دشت مغاکی، با شیبی بسیار کم
-
intercontinental
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بین قاره ای، درون بری
-
بین قاره ای
دیکشنری فارسی به عربی
عابر للقارات
-
intercontinental ballistic missile
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موشک بالستیک بین قاره ای
-
continental shelf
فلات قاره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] بخشی از حاشیۀ قاره، بین خط ساحلی و شیب قاره، با شیبی بسیار کم
-
ماکروویو
فرهنگ فارسی معین
(رُ وِ یْ وْ) [ ازانگ . ] (اِ.) = مایکروویو. میکروویو: 1 - طول موج های الکترومغناطیسی در مخابرات بین شهری و بین قاره ای ، کِه موج . 2 - وسیله ای برقی جهت پختن و گرم کردن سریع مواد غذایی .
-
continentality
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قاره ای