کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گربکو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گربکو
/gorbaku/
معنی
= بیدمشک
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
گربکو
لغتنامه دهخدا
گربکو. [ گ ُ ب َ ] (اِ) بیدمشک را گویند وآن گلی است معروف . (برهان ). رجوع به گربه بید شود.
-
گربکو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] gorbaku = بیدمشک
-
جستوجو در متن
-
گریگو
لغتنامه دهخدا
گریگو. [ گ ُ ] (اِ) بیدمشک . (الفاظ الادویه ). صحیح آن گربکو است . رجوع بهمین کلمه شود.
-
پله
لغتنامه دهخدا
پله . [ پ َ ل َ / ل ِ ] (اِ) نام درختی است خودرو که برگش به پنجه ٔ آدمی و گلش به ناخن شیر ماند و بیخ گل سیاه و برگ آن نارنجی میشود و در جنگلهای هندوستان بسیار است . (برهان قاطع بکسر پی هم آمده است ). دهاک . (غیاث اللغات ). درختی خورد (خودرو؟) که در ج...