کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گرانمایه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گرانمایه
معنی
( ~ . یَ یا یِ) (ص مر.) نفیس ، باارزش .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
۱. عزیز، گرامی، گرانقدر، محترم
۲. ارجمند، عالیقدر
۳. معتبر، مهم
۴. ارزشمند، باارزش، گرانبها، نفیس، ≠ ذلیل، خوار، بیارزش
دیکشنری
beloved, dear, opulent, precious, worthy
-
جستوجوی دقیق
-
گرانمایه
لغتنامه دهخدا
گرانمایه . [ گ ِ ی َ / ی ِ ] (اِخ ) لقب بلاش ساسانی . (مفاتیح ).
-
گرانمایه
لغتنامه دهخدا
گرانمایه . [ گ ِ ی َ / ی ِ ] (ص مرکب ) هر چیز بیش بها و قیمتی و به عربی نفیس .(برهان ) (انجمن آرا). هر چیز نفیس . (آنندراج ). نفیس .(مفاتیح ) (مجمل اللغه ). پرارزش . پرارج : سخن گرچه باشد گرانمایه ترفرومایه گردد ز کم پایه تر.ابوشکور.درم خواست با زر و...
-
گرانمایه
واژگان مترادف و متضاد
۱. عزیز، گرامی، گرانقدر، محترم ۲. ارجمند، عالیقدر ۳. معتبر، مهم ۴. ارزشمند، باارزش، گرانبها، نفیس، ≠ ذلیل، خوار، بیارزش
-
گرانمایه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . یَ یا یِ) (ص مر.) نفیس ، باارزش .
-
واژههای مشابه
-
خواسته ٔ گرانمایه
لغتنامه دهخدا
خواسته ٔ گرانمایه . [ خوا / خا ت َ /ت ِ ی ِ گ ِ ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مالی که مورد رغبت است . مال نفیس . رغیبه . (یادداشت مؤلف ).
-
واژههای همآوا
-
گران مایه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] gerānmāye ۱. گرانبها؛ نفیس.۲. عزیز؛ ارجمند.
-
جستوجو در متن
-
ساویس
فرهنگ نامها
(تلفظ: sāvis) چیز گرانمایه ، نوعی پنبه .
-
عزیز
فرهنگ واژههای سره
گرامی، نازنین، گرانمایه، مهربان
-
نفیس
فرهنگ واژههای سره
باارزش، گرانمایه، ارزنده
-
انفس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'anfas نفیستر؛ گرانبهاتر؛ گرانمایهتر.
-
منفس
لغتنامه دهخدا
منفس . [ م ُ ف َ ] (ع ص ) گرانمایه و مرغوب . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). هر چیز گرانمایه و مرغوب و نفیس . منفسة. (ناظم الاطباء).
-
ساویس
واژگان مترادف و متضاد
۱. ارزشمند، گرانمایه ۲. نفیس ۳. پنبهزدهشده