کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گذشت کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گذشت کردن
معنی
( ~ . کَ دَ) (مص م .) عفو کردن ، بخشیدن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
forbear, forgive, remit, spare
-
جستوجوی دقیق
-
گذشت کردن
لغتنامه دهخدا
گذشت کردن . [ گ ُ ذَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) عفو کردن . بخشیدن . اغماض کردن . هبه کردن .
-
گذشت کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) (مص م .) عفو کردن ، بخشیدن .
-
گذشت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
امتنع عنه
-
واژههای مشابه
-
گذشت داشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . تَ) (مص ل .) بخشش داشتن .
-
رفت گذشت
لغتنامه دهخدا
رفت گذشت . [ رَ گ ُذَ ] (اِ مرکب ) ماضی و زمان ماضی . (ناظم الاطباء).
-
بی گذشت
لغتنامه دهخدا
بی گذشت .[ گ ُ ذَ ] (ص مرکب ) (از: بی + گذشت ) بی اغماض . کم عفو. که هیچ عفو و اغماض ندارد: دشمنی بی گذشت داریم . آدمی بی گذشت است . (یادداشت مؤلف ). || مردی بی گذشت ؛ بخیل . (یادداشت مؤلف ). رجوع به گذشت شود.
-
گذشت زمان
دیکشنری فارسی به عربی
خطا
-
اگهی در گذشت
دیکشنری فارسی به عربی
نعي
-
رافت و گذشت
فرهنگ گنجواژه
رحم.
-
رقت و گذشت
فرهنگ گنجواژه
رحم.
-
از موانع گذشت (عبور کرد)
دیکشنری فارسی به عربی
اِجْتازَ العَوائقَ
-
گذشت از (فراتر رفت از)
دیکشنری فارسی به عربی
أزبَي علي
-
از مرز… گذشت (فراتر رفت)
دیکشنری فارسی به عربی
أزبَي علي