کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گذشتگان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گذشتگان
معنی
(گُ ذَ تِ) (ص مر.) جِ گذشته ، پیشینیان .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
گذشتگان
لغتنامه دهخدا
گذشتگان . [ گ ُ ذَ ت َ / ت ِ ] (اِ) ج ِ گذشته . ماسلف . متقدمین . (آنندراج ). اسلاف . پیشینیان : چنان خوانده ام از اخبار گذشتگان که وقتی امیری رسولی فرستاد به ملک فارس ... (نوروزنامه ). و نیکوتر آنکه سیرتهای گذشتگان را امام سازد. (کلیله و دمنه ).
-
گذشتگان
فرهنگ فارسی معین
(گُ ذَ تِ) (ص مر.) جِ گذشته ، پیشینیان .
-
جستوجو در متن
-
شدگان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [جمعِ شده] [قدیمی] šodegān گذشتگان؛ رفتگان.
-
اسلاف
فرهنگ واژههای سره
پیشینیان، گذشتگان، یشینیان
-
ازداد
واژهنامه آزاد
ازداد:درلفظ پارسی به معنی نیاکان ببینیم، که از قسمت های " از" + "داد"= از گذشتگان چیزی یا مطلبی رسیده باشد، و نیز در لغت به معنی گذشتگان و نیاکان نیز خواهد آمد ...
-
پیشینیان
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) جِ پیشین ؛ گذشتگان ، سابقان . مق پسینیان .
-
مرده پرست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) mordeparast ۱. کسی که مرده را بپرستد.۲. [مجاز] کسی که به گذشتگان و افتخارات آنان توجه افراطی و بیجا نشان میدهد.
-
پیشینیان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [جمعِ پیشین] pišiniyān کسانی که در قدیم بوده و در سالهای گذشته میزیستهاند؛ گذشتگان؛ قدما؛ اسلاف.
-
آثار باستانی
واژهنامه آزاد
به بنا ها وچیز های دیگر که از گذشتگان برای ما باقی مانده است آثار باستانی گفته میشود
-
افسانه
فرهنگ نامها
(تلفظ: afsāne) سرگذشت ، قصه ، داستان ، سرگذشت و حکایت گذشتگان ، افسون ، سحر ، ترانه.
-
سلفة
لغتنامه دهخدا
سلفة. [ س َ ل َ ف َ ] (ع اِ) گذشته و گذشتگان . (آنندراج ) (غیاث از منتخب و غیره ).
-
پیشینگان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [جمعِ پیشینه] [قدیمی] pišinegān پیشینیان؛ گذشتگان؛ قدما؛ اسلاف: ◻︎ گه از لوح ناخوانده عبرت پذیر / گه از صحف پیشینگان درس گیر (نظامی۵: ۷۵۳).
-
قِصَاصِ
فرهنگ واژگان قرآن
مجازاتی که به تلافی جنایتی که مجرمی انجام داده در مورد او اجرا می کنند(کلمه قصاص مصدر از قاص يقاص است و اين کلمه از قص اثره ، جا پاي او را تعقيب کرد ميباشد وقصاص به معنی داستانسرا نیز از این جهت است که آثار و حکايات گذشتگان را حکايت ميکند مثل ای...
-
غابرین
لغتنامه دهخدا
غابرین . [ ب ِ ] (ع اِ) ج ِ غابر در حالت نصب و جر، گذشتگان : خواه بین نور از چراغ آخرین خواه بین نورش ز شمع غابرین .مولوی .