کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گذشته از این پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بعلاوه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (ق .) افزون بر این ، از این گذشته .
-
also
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همچنین، نیز، و همچنین، و نیز، همینطور، بعلاوه، گذشته از این
-
سابقاً
لغتنامه دهخدا
سابقاً. [ ب ِ قَن ْ ] (ع ق ) از پیش . از این پیش . پیش از این . در ایام پیش . در زمان پیش . پیش از آن . پیش از وقت . در پیش . پیشتر. در سابق . در زمان سابق . سابق بر این . سابق بر آن . قبلاً. قبل از این . قبل از آن .قدیماً. در قدیم . فی ماتقدم . در گ...
-
مضافاً
فرهنگ فارسی معین
(مُ فَن ) [ ع . ] (ق .) به علاوه ، از این گذشته ، باافزودن این مطلب .
-
besides
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بعلاوه، کنار، در کنار، وانگهی، گذشته از این، باضافه، در جوار، از پهلو، غیر، غیر از، سوای، سوا، از جلو
-
پیش تر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) pištar ۱. جلوتر.۲. نزدیکتر.۳. پیش از این.۴. گذشته؛ سابق.
-
gambler's fallacy
دُژانگاری قمارباز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] گرایش به این تفکر که احتمالات آینده الزاماً متأثر از رویدادهای گذشته هستند
-
پنگان
فرهنگ فارسی معین
(پَ) [ معر. ] (اِ.) کاسه ای مسی که ته آن سوراخ داشت و دهقانان در گذشته از آن برای تعیین مدت زمان استفاده از آب چشمه یا قنات استفاده می کردند. به این طریق که این کاسه را روی ظرفی از آب قرار می دادند، مدت زمان پر شدن این کاسه ، فرصت استفاده هر دهقان از...
-
پایار
لغتنامه دهخدا
پایار. (ص مرکب ، اِمرکب ) پار. عام ماضی . سنه ٔ ماضیه . عام اوّل . سال گذشته بیفاصله و پیش از این پیرار. (از فرهنگی خطی ).
-
dendroclimatology
درختاقلیمشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] شاخهای از درختگاهشماری که رابطۀ میان تغییرات آبوهوایی و حلقههای سالانه را بررسی میکند تا بتوان از این طریق به شرایط اقلیمی گذشته پی برد
-
سرگذشت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سرگذشته› sargozašt آنچه بر کسی گذشته؛ حادثهای که برای کسی رخ داده؛ شرح حال: ◻︎ بپرسیدشان کاندر این سادهدشت / چه دارید از افسانهها سرگذشت (نظامی۶: ۱۱۱۳).
-
شِنْگ
لهجه و گویش گنابادی
sheng در گویش گنابادی یک حشره است که سر و صدایی شل شل مانند از خود تولید میکند و در گذشته ها این حشره را میخوردند.
-
جیرنده
واژهنامه آزاد
جیرنده به معنای ده غزال است. در گذشته نه چندان دور این منطقه محل زندگی بسیاری از حیوانات مانند غزال و آهو و پلنگ و ...بوده است.
-
شنگ
واژهنامه آزاد
شِنْگ:(sheng) در گویش گنابادی یک حشره است که سر و صدایی شل شل مانند از خود تولید میکند و در گذشته ها این حشره را میخوردند.
-
دویده
لغتنامه دهخدا
دویده . [ دَ دَ / دِ ] (ن مف ) شتافته . به شتاب رفته . این کلمه مانند بسیاری از افعال لازم فارسی از قبیل گذشته و رفته ، صیغه ٔ صفت مفعولی است به معنی صفت فاعلی که کاری را در گذشته انجام داده است . (یادداشت لغتنامه ). کسی که به سرعت و عجله رفته باشد. ...