کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گذرانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گذرانی
لغتنامه دهخدا
گذرانی . [ گ ُ ذَ ] (حامص ) در ترکیب آید: خوش گذرانی . بدگذرانی . سخت گذرانی . رجوع به گذران شود.
-
واژههای مشابه
-
وقت گذرانی
لغتنامه دهخدا
وقت گذرانی . [ وَ گ ُ ذَ ] (حامص مرکب ) سپری کردن زمان به هر نحو که پیش آید.
-
وقت گذرانی
فرهنگ فارسی معین
( ~. گُ ذَ) [ ع - فا. ] (حامص .) (عا.) سپری کردن زمان به هر نحو که پیش آید.
-
خوش گذرانی
لغتنامه دهخدا
خوش گذرانی . [ خوَش ْ / خُش ْ گ ُ ذَ ] (حامص مرکب ) عیاشی . تن پروری . تعیش .
-
خوش گذرانی
دیکشنری فارسی به عربی
طرف , قناع
-
خوش گذرانی کردن
لغتنامه دهخدا
خوش گذرانی کردن . [ خوَش ْ / خُش ْ گ ُ ذَ ک َ دَ ](مص مرکب ) عیاشی کردن . تن پروری کردن . تعیش نمودن .
-
وقت گذرانی به بطالت
دیکشنری فارسی به عربی
غرفة الجلوس
-
خوش گذرانی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حلوي
-
جستوجو در متن
-
overwintering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زمستان گذرانی
-
randans
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رندان، خوش گذرانی
-
randan
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رندان، خوش گذرانی
-
الم قلم
فرهنگ گنجواژه
اَلَلمُ قَلَلم= وقت گذرانی.
-
rioted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شورش کرد، عیاشی کردن، شورش کردن، خوش گذرانی کردن