کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گذاری حلقه درختی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
anticathexis, countercathexis
پادمایهگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] در نظریۀ روانکاوی، فرایندی که آنمن ازطریق آن انرژی روانی را صرف آرزوها و اندیشههایی میکند که مانع از ورود آرزوها و اندیشههای ناخودآگاه (unconscious) به خودآگاه (conscious) میشوند
-
overlay
برهمگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] برهمنمایی یک نوشته یا تصویر بر روی تصویر دیگر
-
relugging, band lugging
دندهگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] روشی برای روکشکاری تایرهای راهسازی که در آن دندههای آماده را با دست بر روی سطح سابخوردۀ تایر نصب میکنند و سپس میپزند
-
policy making
سیاستگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] فرایند تصمیمگیری درمورد یک راهکار برای رسیدن به یک هدف مشخص
-
recathexis
بازمایهگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] در نظریۀ روانکاوی، تلاش بیمار مبتلا به روانگسیختگی برای بازسازی و احیای جهانِ کامینهباخته (lost object world) و ایجاد مجدد ارتباط با واقعیت
-
حفاظگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← سپرگذاری
-
branding
داغگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم دامی] علامتگذاری با داغ کردن گوسفند برای تشخیص آن
-
sedimentation
رسوبگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] فرایند تشکیل یا تجمع رسوب بهصورت لایههای مختلف
-
demarcation of boundary, demarcation
علامتگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] علامتگذاری فیزیکی مرزها با استفاده از نشانگر و ستون و نرده و دیوار و وسایل دیگر
-
تاج گذاری
فرهنگ فارسی معین
(گُ) [ معر - فا. ] (حامص .) آیین بر سر نهادن تاج و بر تخت نشستن پادشاهی نو.
-
شماره گذاری
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گُ) 1 - (اِمص .) تعیین کردن یا نوشتن شمارة چیزی . 2 - (اِمر.) دایره ای در ادارة راهنمایی و رانندگی که کارش تعیین شمارة وسیلة نقلیه هاست .
-
نقطه گذاری
فرهنگ فارسی معین
( ~. گُ) [ ع - فا. ] (حامص .) 1 - نقطه گذاشتن ، اعجام . 2 - جدا کردن جمله ها و عبارت ها به وسیلة نقطه ، ویرگول و غیره .
-
آسان گذاری
لغتنامه دهخدا
آسان گذاری . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) سماحت .مسامحه . تسامح . مسامحت . مساهله . اغماض : به آسان گذاری دمی میشمارکه آسان زیَد مرد آسان گذار.نظامی .
-
تخم گذاری
لغتنامه دهخدا
تخم گذاری . [ ت ُ گ ُ ] (حامص مرکب ) عمل تخم گذاشتن مرغان و حشرات و ماهیان و دیگر جانوران تخم گذار: هنوز فصل تخم گذاری مرغان آبی فرانرسیده است .
-
تاج گذاری
لغتنامه دهخدا
تاج گذاری . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) آیین نهادن دیهیم بر سر پادشاهی نو. جشن تاج گذاردن پادشاهان . تتویج . تکلیل .