کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گذارده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گذارده
/gozārde/
معنی
نهادهشده؛ گذاشته.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
گذارده
لغتنامه دهخدا
گذارده . [ گ ُ دَ / دِ ] (ن مف ) نهاده شده . وضعشده . قرارداده شده .
-
گذارده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] gozārde نهادهشده؛ گذاشته.
-
گذارده
فرهنگ فارسی معین
(گُ دِ) (ص مف .) وضع شده ، قرارداد شده .
-
واژههای مشابه
-
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود
دیکشنری فارسی به عربی
تراکم
-
واژههای همآوا
-
گزارده
لغتنامه دهخدا
گزارده . [ گ ُ دَ / دِ ] (ن مف ) قرض و دین اداشده . (ناظم الاطباء). رجوع به گزاردن شود.
-
گزارده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] gozārde بهجاآورده؛ اداشده.
-
جستوجو در متن
-
ناگذارده
لغتنامه دهخدا
ناگذارده . [ گ ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) گذارده نشده . مقابل گذارده .
-
اجراعیت
واژهنامه آزاد
به مرحله اجرا گذارده شود.
-
نمایشگاه
فرهنگ فارسی معین
(نَ یِ) (اِمر.) جایی که کالاهای بازرگانی ، صنعتی یا محصولات کشاورزی به نمایش گذارده شود.
-
نگذارده
لغتنامه دهخدا
نگذارده . [ ن َ گ ُدَ / دِ / ن َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مقابل گذارده .
-
operational barrier
حفاظ کارآمد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] حفاظی که آزمونهای تمامعیار تصادف را با موفقیت پشت سر گذارده و در عمل هم نتایج رضایتبخش داشته است
-
لشفریت
لغتنامه دهخدا
لشفریت . [ ل ِ ش ِ ] (فرانسوی ،اِ) ظرفی از ظروف آشپزخانه که زیر بابزن گذارده شود برای گرفتن چربی گوشت .