کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گدوک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گدوک
/gaduk/
معنی
جایی از کوه که در زمستان برف در آن جمع شود و مانع عبورومرور گردد؛ گردنۀ کوه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
gorge
-
جستوجوی دقیق
-
گدوک
لغتنامه دهخدا
گدوک . [ گ َ ] (اِ) گردنه . کتل . راه میان دو کوه که در زمستان برف زیاد در آن جمعشود: گدوک عباس آباد، گدوک اسدآباد و گدوک کندوان .
-
گدوک
لغتنامه دهخدا
گدوک . [ گ َ ] (اِخ ) شهری کوچک است در روم (آسیای صغیر) و هوایش به سردی مایل . حقوق دیوانیش 16500 دینار است . (از نزهة القلوب ص 99).
-
گدوک
لغتنامه دهخدا
گدوک . [ گ َ ] (اِخ ) نام ایستگاه دوازدهم میان فیروزکوه و دوکل (در راه آهن شمال ) فاصله آن تا تهران 218هزار گز است . این گردنه به ارتفاع 6620 گام است و کاروانسرایی بدانجاست و 12میل از فیروزکوه فاصله دارد. (سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو بخش انگ...
-
گدوک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) gaduk جایی از کوه که در زمستان برف در آن جمع شود و مانع عبورومرور گردد؛ گردنۀ کوه.
-
گدوک
فرهنگ فارسی معین
(گَ) (اِ.) گردنة کوه ، جایی در کوه که برف زیادی می بارد و رفت و آمد مشکل است .
-
گدوک
دیکشنری فارسی به عربی
ترخيص
-
واژههای مشابه
-
گدوک کندوان
لغتنامه دهخدا
گدوک کندوان . [ گ َ ک ِ ک َ دُ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه طهران به چالوس میان گچ سر و دونا در 124300گزی تهران .
-
گدوک مشکنبر
لغتنامه دهخدا
گدوک مشکنبر. [ گ َ م ِ کَم ْ ب َ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه تبریز و اهر میان گولچه و قره قپه در 49200گزی تبریز.
-
گدوک شاه
لغتنامه دهخدا
گدوک شاه . [ گ َ ک ِ ] (اِخ ) موضعی به مازندران قرب سوادکوه . (سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 42).
-
طاش گدوک
لغتنامه دهخدا
طاش گدوک . [ گ َ ] (اِخ ) موضعی است در جنوب تخت بنواحی شمالی بورد لیسک .
-
گدوک آغ بوغوش
لغتنامه دهخدا
گدوک آغ بوغوش . [ گ َ ] (اِخ ) رجوع به آغ بوغوش شود.
-
جستوجو در متن
-
کدوک
لغتنامه دهخدا
کدوک . [ ک َ ] (اِ) گدار و معبر از کوه . (ناظم الاطباء). اما صحیح کلمه گدوک است و ظاهراً ترکی است . رجوع به گدوک شود.
-
خنجوان
لغتنامه دهخدا
خنجوان . [ خ َ ج َ ] (اِخ ) ناحیتی است در شمال شرقی نقره بای گدوک بخارا. (یادداشت بخط مؤلف ).