کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گدروزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گدروزی
لغتنامه دهخدا
گدروزی . [ گ ِ رُ ] (اِخ ) در یونانی گدروزیا ، نامی که یونانیان به بلوچستان میداده اند. رجوع به ایران باستان ص 1858، 1861، 1863، 1866، 1867، 1879، 1890، 1967 و 1973 شود.
-
جستوجو در متن
-
گدروزیا
لغتنامه دهخدا
گدروزیا. [ گ ِ رُ ] (اِخ ) گدروزی . با بلوچستان کنونی تطبیق میکنند. (ایران باستان ص 1683 و 1870).
-
پورا
لغتنامه دهخدا
پورا. (اِخ ) پایتخت گدروزی که اسکندر آن را فتح کرد. این شهر را با فهرج کنونی تطبیق میکنند. (ایران باستان پیرنیا ج 3 ص 1859).
-
توآس
لغتنامه دهخدا
توآس . [ ت ُ ] (اِخ ) از سرداران اسکندر که پس از فتح گدروزی به ولایت آن گماشته شد و اندکی بعد درگذشت . رجوع به تاریخ ایران باستان ج 2 صص 1859-1861 شود.
-
پردیکاس
لغتنامه دهخدا
پردیکاس . [ پ ِ ] (اِخ ) از سرداران اسکندر مقدونی . وی پس از اسکندر به نیابت سلطنت انتخاب شد و تمام سرداران سپاه را به مجلس مشورتی طلبید و ممالک را بین آنان تقسیم کرد راجع به این مسئله بین مورخین عهد قدیم اختلافاتی دیده میشود و بنابراین مجبوریم که رو...