کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گدر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گدر
معنی
(گَ دَ یا دِ) (اِ.) سلاح جنگ .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
گدر
لغتنامه دهخدا
گدر. [ گ ِ / گ َدَ ] (اِ) سلاح جنگ . (برهان ) (آنندراج ) : درآمد مرتب سراپا گدربه جنگ آوران گشته خونش هدر. میرنظمی (از شعوری ج 2 ص 296).رجوع به گدرک شود.
-
گدر
فرهنگ فارسی معین
(گَ دَ یا دِ) (اِ.) سلاح جنگ .
-
واژههای مشابه
-
گدا و گدر
لغتنامه دهخدا
گدا و گدر. [گ َ گ َ دَ ] (ص مرکب ) ازآن گدا. گداطبع : چون پدر و مادر خرسر بُدندترسا مولا و گدا و گدرگوید کز نسبت سامانیم سامان ترسا بده باشد مگر.سوزنی .
-
جستوجو در متن
-
گیداری
واژهنامه آزاد
از گدر (توانستن) گرفته شده و روستای گیداری شادگان به دلیل توانایی زیاد طایفه ی آلبوخضیر این نام را به خود گرفته است.
-
غدر
لغتنامه دهخدا
غدر. [ غ َ ] (اِ) جیبه ٔ جامه . (برهان ) (جهانگیری ). جبه و جامه ٔ رزم است که در هند متعارف بوده و آن را غدرک نیز گفته اند. (آنندراج ) (انجمن آرا). گدر. گدرک . (برهان ذیل همین کلمات ). || سلاح جنگ . (برهان ). رجوع به غدرک شود.
-
گدرک
لغتنامه دهخدا
گدرک . [ گ َ رَ ] (اِ) سلاح جنگ . مؤلف آنندراج آرد: در جهانگیری بمعنی سلاح است . (برهان ) (جهانگیری ). گدر. فرخی گفته : روز و شب در بر تو گدرک بالنده چو سروسال و مه بر کف تو باده ٔ تابنده چو زنگ .رشیدی نیز بدو اقتفا و بدین شاهد واحد اکتفا نموده ، تف...