کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گدایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گدایی
/gedāy(')i/
معنی
کار و پیشۀ گدا: ◻︎ طمع از خلق گدایی باشد/ گر همه حاتم طایی باشد (جامی۴: ۶۶۵).
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. تهیدستی، درویشی، فقر
۲. دریوزهگری، سوال، کدیهدریوزه
فعل
بن گذشته: گدایی کرد
بن حال: گدایی کن
دیکشنری
beggary
-
جستوجوی دقیق
-
گدایی
لغتنامه دهخدا
گدایی . [ گ َ / گ ِ ] (حامص ) عمل گدا. کار گدا. دریوزه . (آنندراج ). ساسانیة. (دهار). کدیه . گدیه . بینوایی . تنگدستی . افلاس . درویشی . سؤال بکف . شحاذت . مسکنت . فقر. بی چیزی . سؤال آنکه عصا در دست گرفته گدائی کند و از مردمان سؤال نماید. هبنقع. ...
-
گدایی
واژگان مترادف و متضاد
۱. تهیدستی، درویشی، فقر ۲. دریوزهگری، سوال، کدیهدریوزه
-
گدایی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) gedāy(')i کار و پیشۀ گدا: ◻︎ طمع از خلق گدایی باشد/ گر همه حاتم طایی باشد (جامی۴: ۶۶۵).
-
گدایی
فرهنگ فارسی معین
(گَ یا گِ) (اِ.) 1 - عمل خواستن پول و کمک مالی از دیگران برای گذران زندگی . 2 - کار گدا.
-
واژههای مشابه
-
گدایى
دیکشنری فارسی به عربی
استجداء
-
گدایی کردن
لغتنامه دهخدا
گدایی کردن . [ گ َ / گ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تکدی کردن . دریوزه کردن . سؤال کردن . صدقه خواستن . تکدی : پادشاهیت میسر نشود بر سر خلق تا بشب بر در معبود گدائی نکنی . سعدی .وگر جور در پادشائی کنی پس از پادشاهی گدائی کنی . سعدی .سعدی شیرین سخن در راه ع...
-
کاسه ٔ گدایی
لغتنامه دهخدا
کاسه ٔ گدایی . [ س َ / س ِ ی ِ گ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کاسه ٔ غریبان : آن را که نیست قسمت ازآرزو خدایی دایم گرسنه چشمست چون کاسه ٔ گدایی .صائب (آنندراج ).
-
خرمن گدایی
لغتنامه دهخدا
خرمن گدایی . [ خ ِ / خ َ م َ گ َ / گ ِ ] (حامص مرکب ) عمل خرمن گدای : با زبان گندمین از بی نوایی فارغم خوشه ای دارم که از خرمن گدایی فارغم .صائب (از آنندراج ).
-
گدایی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
استجد
-
گدایی کننده
دیکشنری فارسی به عربی
متسول
-
گدایى كرد
دیکشنری فارسی به عربی
استجدي
-
تِکه گدایی
لهجه و گویش تهرانی
لقمه گدایی
-
کمچه گدایی
لهجه و گویش تهرانی
دست گدایی دراز کردن
-
کشکول گدایی
لهجه و گویش تهرانی
بساط درویشی /گدایی