کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گدازیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گدازیدن
/godāzidan/
معنی
= گداختن
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
گدازیدن
لغتنامه دهخدا
گدازیدن . [گ ُ دَ ] (مص ) گداختن . ذوب شدن . آب شدن : ز هیبت کوه چون گل می گدازیدز برف ارزیز بر دل می گدازید.نظامی .
-
گدازیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر) [قدیمی] godāzidan = گداختن
-
جستوجو در متن
-
گداختن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) godāxtan ۱. فلز یا چیز دیگر را به قوۀ حرارت ذوب کردن.۲. (مصدر لازم) آب شدن یا واشدن جسم جامد در اثر حرارت؛ گدازیدن؛ پزاختن.
-
پخشانیدن
لغتنامه دهخدا
پخشانیدن . [ پ َ دَ ] (مص ) خرامان براه رفتن و براه بردن . || گداختن و گدازیدن ازغم و غصه . و ظاهراً این صورت مصحف پخسانیدن باشد.
-
گداز
لغتنامه دهخدا
گداز. [ گ ُ ] (اِمص ) عمل گداختن . گدازش . تبش باشد در تن و بیشتر زنان را باشد وقت زادن . (لغت فرس اسدی ). گداختن : چو زهری که آرد به تن در، گدازخرد را بدانگونه بگدازد آز. ابوشکور.اما رود طبیعی آن است که آبهایی بود بزرگ که از گداز برف و چشمه هایی که ...
-
مصدر
لغتنامه دهخدا
مصدر. [ م َ دَ ] (ع اِ) محل بازگشت از حج . ج ، مصادر. (ناظم الاطباء). جای بازگشتن . (منتهی الارب ) (غیاث ) (آنندراج ). جای بازگشت . (ناظم الاطباء). جای صادر شدن . (آنندراج ). || محل بازگشت ازآب . (ناظم الاطباء). || جای بیرون آمدن . (غیاث ) (آنندراج )...