کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گاژ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گاژ
معنی
(اِ.) جا، مکان ، مقام .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
گاژ
لغتنامه دهخدا
گاژ. (اِ) جا و مقام مطلقاً. (برهان ). ظاهراً مصحف «گاه » است . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).
-
گاژ
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) جا، مکان ، مقام .
-
جستوجو در متن
-
گاز
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) گاژ، گاه .
-
دوبین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) (پزشکی) dobin کسی که یک چیز را دوتا ببیند؛ چپچشم؛ چشمگشته؛ لوچ؛ احول؛ گاج؛ گاژ؛ کاچ؛ کوچ.
-
مشت زدن
لغتنامه دهخدا
مشت زدن . [ م ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) با مجموع انگشتان گره کرده به کف دست ، ضربه زدن . ضربه زدن با مجموع انگشتان گره کرده با کف . زخم زدن با انگشتان گره کرده . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : همی نیارد نان و همی نخرد گوشت زند به رویم مشت و زند به پشتم ...