کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گاوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
cow hitch, girth hitch
خفت شاخگاوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] خفتی برای بستن میانۀ یک طناب به طناب دیگر یا تیر یا حلقه
-
انگور پستون گاوی
لهجه و گویش تهرانی
انگور دانه درشت
-
به دم گاوی بند کردن
لهجه و گویش تهرانی
کار و شغل دادن
-
جستوجو در متن
-
gawney
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گاوی
-
gaucie
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گاوی
-
Gauri
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گاوی
-
down calver
گاو پابهزا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم دامی] گاوی که زایمان آن نزدیک است
-
پستون کور
لهجه و گویش تهرانی
گاوی که شیر نمی دهد
-
down calving
پابهزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم دامی] وضعیت گاوی که نزدیک به زایمان است
-
cowpox
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گاو نر، ابله گاوی
-
bovine spongiform encephalitis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آنسفالیت اسپون گاوی گاو
-
هم یوغ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. ترکی] [قدیمی] hamyuq گاوی که با گاو دیگر بر یک یوغ بسته شده باشد.
-
variolas
دیکشنری انگلیسی به فارسی
variolas، ابله، ابله گاوی
-
قِنطَارٍ
فرهنگ واژگان قرآن
پوست گاوی که پر از طلا کرده باشند
-
ورزه گو
لهجه و گویش تهرانی
گاوی که زمین را شیار کند.