کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گاوشیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گاوشیر
/gāvšir/
معنی
= جاوشیر
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
گاوشیر
لغتنامه دهخدا
گاوشیر. (اِ مرکب ) صمغ درختی است که ساق آن کوتاه وبرگ آن شبیه به برگ انجیر و برگ زیتون میباشد و گل آن زرد و تخمش خوشبوی میشود. ساق آن را بشکافند تا صمغ از آن برآید و بهترین آن زعفرانی باشد و در آب زود حل شود و مانند شیر نماید. گویند وقتی که از ساق در...
-
گاوشیر
لغتنامه دهخدا
گاوشیر. (اِخ ) دهی است از دهستان بازفت بخش اردل شهرستان شهرکرد، واقع در 75 هزارگزی شمال باختر اردل متصل به راه مالرو گاوشیر به بازفت ، کوهستانی ، جنگل ، بلوط، معتدل ، دارای 282 تن سکنه . آب آن از چشمه ، محصول آنجا غلات پشم و روغن . شغل اهالی زراعت و ...
-
گاوشیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) gāvšir = جاوشیر
-
واژههای مشابه
-
جاشیر (گاوشیر)
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: -------- طاری: --------- طامه ای: -------- طرقی: --------- کشه ای: --------- نطنزی: --------
-
جستوجو در متن
-
بروثا
لغتنامه دهخدا
بروثا. [ ب َ ] (اِ) گاوشیر، که گیاهی است . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به گاوشیر شود.
-
گاور
لغتنامه دهخدا
گاور. [ وَ ] (اِ) نام درختی است که صمغ آن را گاوشیر گویند و جاوشیر معرب آن است . (برهان ). رجوع به گاوشیر و گاورشیر شود.
-
اصل الجاوشیر
لغتنامه دهخدا
اصل الجاوشیر. [ اَ لُل ْ ] (ع اِ مرکب ) بیخ گاوشیر. (الفاظ الادویه ). رجوع به جاوشیر و گاوشیر شود.
-
گواشیر
لغتنامه دهخدا
گواشیر. [ گ َ ] (اِ مرکب ) گاوشیر، و آن صمغ درختی است که در دواها به کار برند. گرم و خشک است در دویم و سیم . (از برهان ). و رجوع به گاوشیر و جاوشیر و جاشیر شود.
-
گاورشیر
لغتنامه دهخدا
گاورشیر. [ وَ ] (اِ مرکب ) صمغی است که آن را گاوشیر هم میگویند. (برهان ) (آنندراج ).
-
لاورشیر
لغتنامه دهخدا
لاورشیر. [ وَ ] (اِ) صمغ درختی است که در دواها بکار برند و عربان جاوشیر گویند. (برهان ) (آنندراج ). گاوشیر. جاوشیر .
-
جاشریة
لغتنامه دهخدا
جاشریة. [ ش ِ ری ی َ ] (ع اِ) شراب صبوحی . (منتهی الارب ). شراب که به وقت صبح خورند. (مهذب الاسماء). || نیمروز. || صبح . || طعامی است . || (اِخ ) نام زنی . || (اِخ ) قبیله ای است از عرب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || صبحانه . زیر قلیانی : فقال لی یا...
-
جاوشیر
لغتنامه دهخدا
جاوشیر. (اِ) صمغی باشد دوایی و معرب گاوشیر است که همان صمغ باشد. (برهان ) (آنندراج ). گاوشیر. چاوشیر. عطری که با صمغ جاوشیر درست کنند. (از فرهنگ نفیسی ). مؤلف اختیارات بدیعی آرد: بپارسی جواشیر خوانند و گاوشیر خوانند و بشیرازی جاخوشی گویند و آن صمغ د...
-
روغن
لغتنامه دهخدا
روغن . [ رَ / رُو غ َ ] (اِ) هر ماده ٔ دسم و چربی که در حرارت متعارفی میعان داشته باشد خواه حیوانی بود مانند روغن گوسپند و گاو وجز آن و یا نباتی مانند روغن بادام و زیتون و کرچک و جزء آن . دهن . (ناظم الاطباء). آنرا از دوغ گوسفند وگاو و امثال آن می گی...