کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گاوسوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گاوسوار
لغتنامه دهخدا
گاوسوار. [ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ایوان بخش گیلان شهرستان شاه آباد، واقع در 4000گزی جنوب باختری جوی زر و 3000گزی جنوب شوسه ٔ شاه آباد به ایلام . دشت ، سردسیر، دارای 500 تن سکنه ، آب آن از سرآب ایوان ، محصول آنجا غلات ، برنج ، حبوبات ، توتون ،...
-
گاوسوار
لغتنامه دهخدا
گاوسوار. [ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان های سردرود بخش رزن شهرستان همدان ، واقع در 26000گزی شمال باختری قصبه ٔ رزن و 6000گزی شمال دمق .جلگه ، سردسیر، دارای 1536 تن سکنه . آب آنجا از قنات و در بهار از رودخانه . محصول آن غلات ، انگور و سایر میوه جات ...
-
گاوسوار
لغتنامه دهخدا
گاوسوار. [ س َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) کسی که سوار گاو شود. آنکه از گاو سواری گیرد. ج ، گاوسواران .
-
گاوسوار
واژهنامه آزاد
گاوسوار در زبان محلی میشود گوی سووار و این بدین معناست که چون در این منطقه بارش باران زیاد بوده و نزولات جوی زیاد بوده اصطلاحا می گفته اند گوی(آسمان) سووار(آبیاری) که در اصطلاح آبیاری آب از آسمان
-
جستوجو در متن
-
اهواز
لغتنامه دهخدا
اهواز. [ اَهَْ ] (اِخ ) در قدیم شهری بوده است سخت خرم . صاحب حدودالعالم آرد: واندر خوزستان شهری نیست از این خرمتر با نعمتهای بسیار و نهادی نیکو و مردمانی زردروی و گویند... همه طیبی که آنجا بری از هوای وی بوی او برود و اندر کوههای وی مار شکنجست . (حدو...