کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گاوداری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گاوداری
/gāvdāri/
معنی
۱. شغل و عمل گاودار.
۲. (اسم) جایی که در آن گاو نگهداری میکنند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
گاوداری
لغتنامه دهخدا
گاوداری . (حامص مرکب ) شغل گاو داشتن . نگاه داشتن و مراقبت کردن و فربه کردن گاو.
-
گاوداری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) gāvdāri ۱. شغل و عمل گاودار.۲. (اسم) جایی که در آن گاو نگهداری میکنند.
-
واژههای مشابه
-
حسن گاوداری
لغتنامه دهخدا
حسن گاوداری . [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شیروان بخش شیروان چرداول شهرستان ایلام در 17هزارگزی جنوب باخترراه اتومبیل رو زنگوان ، کوهستانی ، سردسیر. سکنه ٔ آن 250 تن شیعه . زبان کردی و لری . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات ، حبوب ، لبنیات . شغ...
-
جستوجو در متن
-
cattle farm
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گاوداری
-
cowhiding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گاوداری
-
pastoralism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گاوداری، چوپانی، روش نامه نویسی اسقفی، سبک شعر روستایی
-
بقاری
لغتنامه دهخدا
بقاری . [ ب َق ْ قا ] (ص نسبی ) منسوبست به بقر که گاوداری را افاده میکند. (از سمعانی ).
-
تبائین
لغتنامه دهخدا
تبائین . [ ت َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان غار از بخش شهرری شهرستان تهران که در پانزده هزارگزی جنوب باختری ری و دوهزارگزی کهریزک وراه قم قرار دارد. آب آن از قنات و محصول آن صیفی وچغندرقند و شغل اهالی آنجا زراعت و گاوداری است . راه ماشین رو دارد. (از ...
-
خمارآباد
لغتنامه دهخدا
خمارآباد. [ خ ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان غاربخش ری شهرستان تهران . دارای 141 تن سکنه . آب آن ازقنات و محصول آن غلات و صیفی و چغندرقند است . شغل اهالی زراعت و گاوداری است . راه آن مالرو و از طریق شاه تره ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1...
-
خلازیل
لغتنامه دهخدا
خلازیل .[ خ ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان غار بخش ری شهرستان تهران دارای 395 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آنجا غلات ، صیفی و چغندرقند. شغل اهالی زراعت و گاوداری . راهش مالرو است . از طریق اسفندیاری میتوان ماشین به آنجا برد. از آثار قدیم آنجا تپه ا...
-
دامداری
لغتنامه دهخدا
دامداری . (حامص مرکب ) عمل دامدار. دام داشتن . نگهبانی دام (آلت صید). حفظ دام (آلت صید). || شکار کردن . صید کردن . صیادی . دامیاری . || نگهبانی و حفظ دام (حیوان اهلی ). پرورش و استفاده ٔ از دام . چون گوسفندداری و گاوداری . داشتن و پروردن حیوانات اهلی...
-
دایلار
لغتنامه دهخدا
دایلار. (اِخ ) دهی جز دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان اهر. در 13هزارگزی باختر اهر و 2هزارگزی شوسه ٔ تبریز به اهر. سکنه 386 تن آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات . شغل اهالی زراعت و گاوداری و گلیم بافی .راه آن مالروست . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
عباس آباد
لغتنامه دهخدا
عباس آباد. [ ع َب ْ با ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان دورود بخش مرکزی شهرستان ساری . واقع در 20هزارگزی شمال خاوری ساری . ناحیه ای است واقع در دشت آب و هوای آن معتدل و مرطوب و مالاریایی است . 8 تن سکنه دارد. آب آن از چاه تأمین میشود و محصولات آن لبن...