کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گاهی اوقات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گاهی اوقات
فرهنگ واژههای سره
هرازگاه
-
واژههای مشابه
-
گاه گاهی
لغتنامه دهخدا
گاه گاهی . (ق مرکب ) وقتی دون وقتی . زمانی دون زمانی . بندرت : باز ار چه گاه گاهی بر سر نهد کلاهی مرغان قاف دانند آیین پادشاهی .حافظ (دیوان چ قزوینی ص 348).
-
گاهی که
لغتنامه دهخدا
گاهی که . [ ک ِ ] (حرف ربط مرک-ب ) وقت-ی ک-ه . عن-د.
-
rhizospheric
ریشهگاهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] مربوط به محیط اطراف ریشه
-
قبله گاهی
فرهنگ فارسی عمید
[عربی. فارسی] [قدیمی] qeblegāhi عنوانی احترامآمیز در خطاب به پدر.
-
source-point gap, shotpoint gap
کاف چشمهگاهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] فاصلۀ میان نزدیکترین گروههای لرزهیاب در دو طرف چشمه
-
supported joint
درز تکیهگاهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] درزی پیچی که در زیر آن سه ریلبند قرار دارد که دو تای آنها در فاصلۀ اندکی از انتهای دو ریل و سومی در مرکز درز و در میان دو ریلبند دیگر قرار دارد
-
هر از گاهی
لهجه و گویش تهرانی
گاهی
-
کتاب کوچک صحافی نشده که گاهی جلد کاغذی دارد
دیکشنری فارسی به عربی
دليل
-
جستوجو در متن
-
ofttimes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گاهی اوقات، غالب اوقات
-
occas
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گاهی اوقات
-
گا وَختى
لهجه و گویش بختیاری
gâ-vaxti گاهى اوقات، گاهى.
-
گاگُدارى
لهجه و گویش بختیاری
gâgodâri گاهى اوقات، گاه گاه.