کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گاهنامه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گاهنامه
/gāhnāme/
معنی
کاغذ یا دفتری که در آن حساب روزها و ماهها و سالها را چاپ میکنند؛ تقویم.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
گاهنامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) gāhnāme کاغذ یا دفتری که در آن حساب روزها و ماهها و سالها را چاپ میکنند؛ تقویم.
-
واژههای همآوا
-
گاه نامه
لغتنامه دهخدا
گاه نامه . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) تقویم ، و پهلوی آن گاهنامک است .
-
گاه نامه
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ په . ] (اِمر.) تقویم .
-
جستوجو در متن
-
مجله
فرهنگ واژههای سره
گاهنامه
-
نشریه ادواری
فرهنگ واژههای سره
گاهنامه
-
روزشمار
فرهنگ فارسی معین
(شُ) (اِمر.) گاهنامه ، تقویم .
-
نشریه
واژگان مترادف و متضاد
جریده، روزنامه، سالنامه، فصلنامه، گاهنامه، ماهنامه، مجله
-
Gregorian calendar
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقویم گرگوری، تقویم یا گاهنامه گریگوری، تقویم مسیحی
-
تقویم
واژگان مترادف و متضاد
۱. ارزیابی، برآورد، تخمین ۲. سالنامه، سالنما، گاهنامه
-
periodical
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دوره ای، نشریه دورهای، مجله یا نشریه، دورهای، گاهنامه، نوبتی
-
روزشمار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ruzešo(e)mār ۱. تقویم؛ سالنامه؛ گاهنامه.۲. براساس تعداد روزها: سود روزشمار.
-
گاهنامک
لغتنامه دهخدا
گاهنامک . [ م َ ] (پهلوی ، اِ مرکب ) صورت پهلوی گاهنامه . رجوع به گاهنامه شود. و رجوع به ترجمه ٔ ایران در زمان ساسانیان تألیف کریستنسن چ 1 تهران صص 81 ببعد و 91، 289، 424 شود.
-
مجله
واژگان مترادف و متضاد
۱. نشریه هفتگی ≠ جریده، ژورنال، سالنامه، فصلنامه، گاهنامه، ماهانه، نشریه ۲. بوری، عید یهود