کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گامه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گامه
لغتنامه دهخدا
گامه . [ م َ / م ِ ] (ص نسبی ) (از: گام ، قدم + -ه ، نسبت ) در ترکیب آید: چهارگامه . چارگامه . رجوع به چهارگامه و چارگامه شود.
-
گامه
لغتنامه دهخدا
گامه . [ م ِ ] (فرانسوی ، اِ) صلیبی که چهار شاخه ٔ آن به شکل گاما خمیده شود. رجوع به صلیب شکسته شود.
-
واژههای مشابه
-
stepover
گسلگامه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] پهنهای که در آن یک گسل پایان مییابد و گسل دیگر با گامی به چپ یا راست، در همان امتداد شروع میشود
-
جستوجو در متن
-
مرحله
فرهنگ واژههای سره
گامه
-
مرحله
فرهنگ واژههای سره
گامه
-
منزل
فرهنگ واژههای سره
خانه، فرودگاه، گامه
-
صلیب شکسته
لغتنامه دهخدا
صلیب شکسته . [ ص َ ب ِ ش ِ ک َ ت َ/ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) به فرانسه آن را گامه می گویند و آن صلیب انموذجی است که نیز گامادیون می نامند بشکل گامای یونانی بسمت راست (سوستیکا) یا بسمت چپ (سواستیکا) برگشته است . در میان ملل آریائی این علامت سابقه...
-
غز
لغتنامه دهخدا
غز. [ غ ُ ] (اِخ ) صنفی از ترکان غارتگر بوده اند که در زمان سلطان سنجر قوت گرفتند و خراسان را به تصرف آوردند و سلطان سنجر را گرفته در قفس کردند. (برهان قاطع). غُزّ گروهی از ترکان است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جنسی است از ترکان . (مهذب الاسماء). کل...