کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گالوانومتر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گالوانومتر
/gālvānometr/
معنی
دستگاهی برای اندازهگیری جریانهای ضعیف برق.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
galvanometer
-
جستوجوی دقیق
-
گالوانومتر
لغتنامه دهخدا
گالوانومتر. [ن ُ م ِ ] (فرانسوی ، اِ) آلتی است برای اندازه گرفتن شدت جریان الکتریک . اساس آن عقربه ٔ مغناطیسی است که در مقابل صفحه ٔ مدرجی (که غالباً برحسب درجه ٔ حرارت تقسیم شده است ) حرکت می کند و چون در میدان مغناطیسی حاصل از جریان واقع شود منحرف ...
-
galvanometer
گالوانومتر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] اسبابی برای آشکارسازی یا اندازهگیری جریانهای الکتریکی ضعیف
-
گالوانومتر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: galvanomètre] (فیزیک) gālvānometr دستگاهی برای اندازهگیری جریانهای ضعیف برق.
-
گالوانومتر
فرهنگ فارسی معین
(نُ مِ) [ فر. ] (اِ.) اسبابی برای آشکارسازی یا اندازه گیری جریان های الکتریکی ضعیف .
-
جستوجو در متن
-
microgalvanometer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میکرو گالوانومتر
-
astatic galvanometer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گالوانومتر استاتیک
-
moving-coil galvanometer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گالوانومتر متحرک کویل
-
galvanometers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گالوانومتر، کهربا سنج، برق سنج
-
الکتروکاردیوگراف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) [فرانسوی: électrocardiographe] (پزشکی) 'elect[e(o)]rokardi-yog[e]rāf ثبت کردن فعالیتهای الکتریکی عضلۀ قلب بهوسیلۀ دستگاهی که گالوانومتر دقیقی دارد.
-
خازن
لغتنامه دهخدا
خازن . [ زِ ] (ع اِ) وقتی دو صفحه ٔ فلزی A و B بوسیله ٔ عایقی مانند هوا یا غیر آن از یکدیگر جدا شده باشند دستگاه حاصل را یک خازن الکتریکی و یا بطور اختصار خازن می گویند. همچنین سیم مسی یک کابل با روپوش فلزی آن که بین آنها ماده ٔ عایق وجود دارد یک خاز...
-
الکتریسیته
لغتنامه دهخدا
الکتریسیته . [ اِ ل ِ سی ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) مأخوذ است از کلمه ٔ ایلقطرون (الکترون ) بمعنی کهربا یا عنبر اشهب . (یادداشت مؤلف ). الکتریسیته نام یکی از شکلهای انرژی است که بر اثر مالش دو جسم یاعمل مکانیکی چون تراکم و یا حرارت به بعضی از اجسام بلوری...