کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گالاته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گالاته
لغتنامه دهخدا
گالاته . [ ت ِ ] (اِخ ) مجسمه ای که بتقاضای پیگمالیون بوسیله ٔ ونوس جان دار گردید.
-
گالاته
لغتنامه دهخدا
گالاته . [ ت ِ ] (اِخ ) الهه ٔ زیبائی معشوقه ٔ پولیفِم . گالاته آسیس چوپان را بر پولیفم رجحان داد.
-
گالاته
لغتنامه دهخدا
گالاته . [ ت ِ ] (اِخ ) زن قهرمان یکی از قطعات روستائی ویرژیل است . مثل زنان طناز و لوند است .
-
جستوجو در متن
-
Galatians
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گالاته ها
-
galateas
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گالاته
-
غلاته
لغتنامه دهخدا
غلاته . [ غ َ ت ِ ] (اِخ ) تلفظ ترکی گالاته . رجوع به گالاته شود.
-
پیگ مالین
لغتنامه دهخدا
پیگ مالین . [ ی ُ ] (اِخ ) نام حجار مشهور قدیم . آنگاه که او پیکر گالاته بتراشید عاشق او شد و از الهه ٔ ونوس درخواست تابدان پیکر جان بخشد و سپس او را به زنی کرد. (از اساطیر یونان ). و نیز رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
-
کارره
لغتنامه دهخدا
کارره . [ کارْ، رِ ] (اِخ ) میشل . درام نویس فرانسوی متولد در پاریس . وی با همکاری «ژول باربیه » رسایل سودمند زیر را نوشته است :گالاته ، فاوست ، عروسی های ژانت ، هاملت ، رومئو و ژولیت (1819 - 1872 م .).