کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گاز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
inert gas
گاز بیاثر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ← گاز نجیب
-
monoatomic gas
گاز تکاتمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] هر گازی که از اتمهای منفرد تشکیل شده باشد
-
dielectric gas
گاز دیالکتریکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] گازی با ثابت دیالکتریک زیاد
-
compressed natural gas, CNG
گاز طبیعی فشرده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] گاز طبیعی که بهطور عمده از متان تشکیل شده است و تا فشار 2400 پوند بر مایع فشرده میشود و در ظروف تحت فشارِ زیاد نگهداری میشود متـ . گاز فشرده
-
liquefied natural gas, LNG
گاز طبیعی مایع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] نوعی گاز طبیعی شامل متان که با توجه به دمای بحرانی 73 درجۀ سلسیوس میتوان آن را در دمای پایین سرد کرد و به حالت مایع درآورد متـ . گاز مایع
-
interstellar gas
گاز میانستارهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] گاز رقیقی که فضای بین ستارهها را فراگرفته است و بخش اعظم آن هیدروژن است
-
liquefied petroleum gas, LPG
گاز نفت مایع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] گاز حاصل از استخراج منابع نفتی شامل پروپان و بوتان و سایر هیدروکربنهای سبک که در دمای معمولی بهصورت گاز است، ولی براثر سرما یا تحت فشار مایع میشود تا نگهداری و نقل و انتقال آن آسانتر شود متـ . گاز نفت
-
gas-solid chromatography, GSC
سَوانگاری گاز ـ جامد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] نوعی سوانگاری که در آن از یک فاز متحرک گاز و یک فاز ثابت برجذبندۀ اصلاحنشده استفاده میشود
-
gas-liquid chromatography
سَوانگاری گاز ـ مایع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] نوعی سوانگاری که در آن فاز متحرک گاز است و فاز ثابت جامدی است که با یک فاز ثابت مایع پوشیده شده است
-
قند شکن گاز انبری
دیکشنری فارسی به عربی
قراص
-
گیر و گاز
فرهنگ گنجواژه
شُل و سفت.
-
گاز و گوز
فرهنگ گنجواژه
حرکت سریع خودرو.
-
pulsed gas metal arc welding, GMAW-P
جوشکاری قوسی گازمحافظ ضربانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] نوعی جوشکاری قوسی گازمحافظ که در آن جریان برق ضربانی است
-
هر چیز شبیه هوا(گاز
دیکشنری فارسی به عربی
هواء
-
کندن (با گاز یا دندان)
دیکشنری فارسی به عربی
اقضم