کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گازه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گازه
لغتنامه دهخدا
گازه . [ زَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گازه بخش پاپی شهرستان خرم آباد مرکز دهستان گازه ، واقع در 7 هزارگزی شمال باختری سپیددشت و 5 هزارگزی باختر ایستگاه سپیددشت . جلگه ، سردسیر مالاریائی ، دارای 200 تن سکنه . آب آن از سراب . محصول آنجا، غلات ، تریاک ...
-
گازه
لغتنامه دهخدا
گازه . [ زَ ] (اِخ ) یکی از دهستان های بخش پاپی شهرستان خرم آباد. این دهستان در شمال خاوری بخش واقع ومحدود است از شمال به رودخانه ٔ سزار بخش دورود، از جنوب به دهستان سرکانه ٔ از خاور به رودخانه ٔ سزار و از باختر به دهستان گریت . موقع طبیعی کوهستانی ،...
-
گازه
لغتنامه دهخدا
گازه . [ زَ / زِ ] (اِ) در اصل کازه . رجوع به کازه شود. بادپیچ . بازپیچ .باذپیچ . تاب . بانوج . کاز. (آنندراج ). ارجوحه . رجوع به ارجوحه شود. ننو. هندی جهوله . (آنندراج ). به زبان گیل هلاچین . || خانه . منزل . خانه ٔ فالیزبان که در صحرا از چوب و علف ...
-
جستوجو در متن
-
گواچو
لغتنامه دهخدا
گواچو. [ گ ُ ] (اِ) ریسمانی باشد که در روزهای عید از جایی آویزند و بر آن نشینند و در هوا آیند و روند. (برهان ) (آنندراج ). گواچه . تاب . گازه . بادپیچ .
-
دراشکفت
لغتنامه دهخدا
دراشکفت . [ دَ اِ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گازه ٔ بخش پاپی شهرستان خرم آباد، واقع در 18هزارگزی شمال باختری سپیددشت با 100 تن سکنه . آب آن از سراب ایروه و راه آن مالرو است . غار بزرگی در این آبادی وجود دارد. ساکنان آن از طایفه ٔ فولادوند هستند. ...
-
رصدة
لغتنامه دهخدا
رصدة. [ رُ دَ ] (ع اِ) گاژه ٔ صیاد. (منتهی الارب ). گازه ٔ صیاد. (ناظم الاطباء). کازه ٔ صیاد. (آنندراج ). مغاک جهت شکار شیر و دد. (از اقرب الموارد). || حلقه ای از مس و یا نقره که در دوال شمشیر باشد. ج ، رُصَد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از آنندرا...
-
گودمحمود
لغتنامه دهخدا
گودمحمود. [ گُو م َ مو ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهاباد بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند واقع در 12 هزارگزی جنوب بیرجند. کوهستانی و معتدل است و سکنه ٔ آن 6 تن است . آب آن از قنات تأمین می شود. محصول آن غلات و باغات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . م...
-
سرکانه
لغتنامه دهخدا
سرکانه . [ س َ ن َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستان های بخش پاپی خرم آباد. محدود است از شمال به دهستان گریت ، از جنوب به دهستان لیریائی ، از خاور به دهستان گازه ٔ بخش دورود و از باختر به دهستان کشور. از 12 آبادی تشکیل گردیده . جمعیت آن در حدود 5800 تن است ...
-
چنار
لغتنامه دهخدا
چنار. [ چ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان گازه ٔ بخش پاپی شهرستان خرم آباد که در 24 هزارگزی شمال باختری سپیددشت و 18 هزارگزی باختر ایستگاه بیشه واقع است . کوهستانی و معتدل است و 120 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ٔ چنار. محصولش غلات و لبنیات . شغل اهالی زراعت و ...
-
سپیددشت
لغتنامه دهخدا
سپیددشت . [س َ / س ِ پیدْ، دَ ] (اِخ ) قصبه ای است از دهستان گازه ٔ بخش پاپی شهرستان خرم آباد، مرکز بخش پاپی و ایستگاه راه آهن . در 108 هزارگزی جنوب خاوری شهرستان خرم آباد واقع گردیده است . موقعیت آن کوهستانی و هوای آن معتدل است . در حدود 600 تن سکنه...