کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گازدار کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گازدار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
غاز
-
واژههای مشابه
-
carbonated beverage
نوشابۀ گازدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوشابهای غیرالکلی که با کربندیاکسید گازدار میشود
-
جستوجو در متن
-
gassed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گازدار، گازدار کردن، با گاز خفه کردن، اتومبیل را بنزین زدن
-
effervesced
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشباع شده، جوش زدن، گازدار کردن
-
effervescing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخرب، جوش زدن، گازدار کردن
-
gasified
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گازدار شده، تبدیل به گاز کردن، بخار کردن، تبدیل بگاز یا بخار شدن
-
effervesce
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خنده دار، جوش زدن، گازدار کردن
-
effervesces
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشباع می شود، جوش زدن، گازدار کردن
-
غاز
دیکشنری عربی به فارسی
گاز , بخار , بنزين , گازمعده , گازدار کردن , باگاز خفه کردن , اتومبيل رابنزين زدن
-
gas
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گاز، بنزین، بخار، گاز معده، خود ستایی، گازدار کردن، با گاز خفه کردن، اتومبیل را بنزین زدن
-
gases
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گازها، گاز، بنزین، بخار، گاز معده، خود ستایی، گازدار کردن، با گاز خفه کردن، اتومبیل را بنزین زدن
-
فقاع
لغتنامه دهخدا
فقاع . [ ف ُ ] (معرب ، اِ)معرب فوگان . (یادداشت مؤلف ). شرابی که از جو و مویز و جز آن گیرند. آبجو. (فرهنگ فارسی معین ). مویز آب . بوزا. بزا. بوزه . (یادداشت مؤلف ). شراب خام که ازجو و مویز و جز آن سازند. (منتهی الارب ). فقاع از مشروب های گازدار بود...