کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گارن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گارن
لغتنامه دهخدا
گارن . [ رِ ] (اِ) این درخت را که از نوع پستنک میباشد در نور و گرگان بارانک ، در طوالش می انز، در کوهپایه ٔ گیلان راج اربو، در کلارستاق المدلی ، درکجور الندری ، در رامسر گارن و در خلخال مله میخوانند. رجوع به بارانک شود. (جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 233).
-
واژههای مشابه
-
تارن ا گارن
لغتنامه دهخدا
تارن ا گارن . [ اِ رُ ] (اِخ ) ایالتی است در جنوب غربی فرانسه که از 2 ناحیه و 24 بخش و 195 بلوک تشکیل شده است و دارای 167664 تن سکنه است ، مساحت سطحش 3717هزار گز مربع است . بنام دو رود «تارن » و «گارون » که از این سرزمین می گذرند نامیده شده است . سرز...
-
جستوجو در متن
-
گریزول
لغتنامه دهخدا
گریزول . [ گ ِ زُ ] (اِخ ) حاکم نشینی تارن و گارن از ایالت منتوبان ، در نزدیکی گارن قرار گرفته است و 1780 تن جمعیت دارد.
-
تارن مع غارونه
لغتنامه دهخدا
تارن مع غارونه . [ م َ ع َ ن َ ] (اِخ ) مؤلف قاموس الاعلام ترکی این نام را بجای «تارن اِ گارن » ضبط کرده است . رجوع به تارن اِ گارن شود.
-
ژیرند
لغتنامه دهخدا
ژیرند. [ رُ ] (اِخ ) نامی که به رود گارن پس از پیوستن به رود دُردُنی دهند.
-
ژیمن
لغتنامه دهخدا
ژیمن . [ م ُ ] (اِخ ) نام شعبه ای از رود گارُن در فرانسه بطول 133 کیلومتر.
-
سالات
لغتنامه دهخدا
سالات . (اِخ ) نهری است درجنوب غربی فرانسه با مجرائی بطول 75 هزارگز که به رودخانه ٔ گارن میپیوندد.
-
لاند
لغتنامه دهخدا
لاند. (اِخ ) نام منطقه ٔ ریگزار و بالخصوص باطلاقی در جنوب شرقی فرانسه میان اقیانوس اطلس و گارُن و تپه های آرمانیاک و آدور.
-
لانگن
لغتنامه دهخدا
لانگن . [ گ ُ ] (اِخ ) نام کرسی از ولایت (ژیرنْد) در فرانسه ، بساحل گارُن . دارای راه آهن و 4661 تن سکنه است .
-
لافرانسز
لغتنامه دهخدا
لافرانسز. [ س ِ ] (اِخ ) نام کرسی بخش در ایالت «تارن -اِ - گارُن » از ولایت منتبان . دارای 2512 تن سکنه .
-
لرنس
لغتنامه دهخدا
لرنس . [ ل ُ رَ ] (اِخ ) ژان پل . نقاش و مصور تاریخ فرانسه . مولد «فورک وُ» (هُت گارُن ) (1838-1921 م .).
-
پودنساک
لغتنامه دهخدا
پودنساک . [ پ ُ دِ ] (اِخ ) کرسی کانتُن ژیرُند، از ناحیت بُرْدو در کنار گارُن ، دارای 1417 تن سکنه و شراب است . و راه آهن از آن جا گذرد.
-
کاپسیو
لغتنامه دهخدا
کاپسیو. [ ی ُ ] (اِخ ) حاکم نشین کانتن «ژیروند» بخش «لانگن ». واقع در ساحل «گانیر»، شعبه ٔ جنوبی «گارُن ». جمعیت آن 1638 تن است . دارای راه آهن ، رزین ، عطر و تربانتین .