کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گ
/g/
معنی
بیستوششمین حرف الفبای فارسی؛ گاف. Δ در حساب ابجد: «۲۰».
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
گ
لغتنامه دهخدا
گ . (حرف ) گاف یا کاف غیرصریحه که عرب آن را قاف معقوده گوید و در یمن آن را تلفظ کنند چون فارسی زبانان . حرف بیست و ششم از الفبای فارسی است . این حرف در الفبای عربی نیست و در حساب جمل آن را = ک (بیست ) گیرند. و آواز آن میان جیم و کاف است . عبدالرشید ت...
-
گ
فرهنگ فارسی عمید
(حرف، اسم) g بیستوششمین حرف الفبای فارسی؛ گاف. Δ در حساب ابجد: «۲۰».
-
گ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ge نام واج «گ».
-
گ
فرهنگ فارسی معین
(حر.) بیست و ششمین حرف از الفبای فارسی برابر با عدد 20 در حساب ابجد.
-
جستوجو در متن
-
گرگر
فرهنگ فارسی معین
(گُ گُ) (ق .) بسیار و پیوسته .
-
گزنگبین
لغتنامه دهخدا
گزنگبین . [ گ َ زَ گ ُ / گ َ ] (اِ مرکب ) همان گزانگبین است . رجوع به گزانگبین شود.
-
چنگل
فرهنگ فارسی معین
(چَ گُ یا گَ) (اِ.) چنگال .
-
گسگره
لغتنامه دهخدا
گسگره . [ گ َ گ َ رَ ] (اِخ ) رجوع به گسگر شود.
-
گلویی
لغتنامه دهخدا
گلویی . [ گ ُ / گ َ ] (ص نسبی ) منسوب به گلو.
-
گلوئی
لغتنامه دهخدا
گلوئی . [ گ ُ / گ َ ] (ص نسبی ) رجوع به گلویی شود.
-
گبورگه
لغتنامه دهخدا
گبورگه . [ گ َ ب ُ گ َ ] (اِ) رجوع به گبرگه شود.
-
گدائی
لغتنامه دهخدا
گدائی . [ گ َ / گ ِ ] (حامص ) رجوع به گدایی شود.
-
شوشگه
لغتنامه دهخدا
شوشگه . [ گ َ / گ ِ ] (از روسی ، اِ) رجوع به شوشکه شود.
-
آگفت
فرهنگ فارسی معین
(گُ یا گِ) ( اِ.) آسیب ، صدمه ، آفت .