کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کیکم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کیکم
لغتنامه دهخدا
کیکم . [ ک َ / ک ِ ک َ ] (اِ) نام شیردار است در آستارا و طوالش و درفک . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). در آستارا و طوالش و کوهپایه ٔ گیلان شیردار را گویند. (از جنگل شناسی تألیف کریم ساعی ج 1 ص 207). رجوع به همین مأخذ و شیردار در همین لغت نامه شود.
-
کیکم
لغتنامه دهخدا
کیکم . [ کی ک ُ ] (اِ) نامی است که در نواحی لرستان و فارس به نوعی افرا دهند، و در کردستان آن را کی کف خوانند. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نوعی ازافرا که در تنگه ٔ سعادت آباد فارس و فواصل جنگلهای بحر خزر دیده شده است . (گااوبا، از یادداشت ایضاً).
-
کیکم
لهجه و گویش تهرانی
نوعی چوب که در ساخت تار و سه تار بکار میرود.
-
واژههای مشابه
-
کِىکُم
لهجه و گویش بختیاری
keykom نام درختى جنگلى و کمیاب که چوب آن نقوش بسیار دارد و با دوام و گرانبهاست و در ساختن دسته وافور، دسته چپق و نى سیگار از آن استفاده کنند.
-
چُو کِیکُم
لهجه و گویش بختیاری
ču-keykom چوب درخت کیکم keykom .
-
جستوجو در متن
-
کی کف
لغتنامه دهخدا
کی کف . [ ک َ / ک ِ ک ِ ] (اِ) نامی است که در کردستان به کیکم دهند. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به ماده ٔ قبل و کیکم شود.
-
کرکو
لغتنامه دهخدا
کرکو. [ ک ُ ] (اِ) کُرب . کُرُف . کرکوم . تلین . کپلت . کلم . کیکم . (از جنگل شناسی ساعی ج 2 صص 207-208). رجوع به کرب و نامهای دیگر این گیاه شود.
-
کرب
لغتنامه دهخدا
کرب . [ ک َ ] (اِ) یکی از گونه های درخت افرا که در جنگلهای شمال ایران فراوان است و جزو درختان نواحی مرتفع جنگلهاست . کرف . کرکو. تلین . ککم . کیکم . چیت . که پلت . افرای صحرایی . (فرهنگ فارسی معین ).
-
کرف
لغتنامه دهخدا
کرف . [ ک َ رَ ] (اِ) نام درخت افراست در پاره ای از نواحی شمال ایران . (از درختان جنگلی ایران ص 81). در کلاردشت نام نوعی افراست . (یادداشت مؤلف ). کرب . کرکو. تلین . ککم . کیکم . چیت . که پلت . (از واژه نامه ٔ گیاهی ص 22). و رجوع به افرا شود.
-
کرکف
لغتنامه دهخدا
کرکف . [ ک ُ ک ُ ] (اِ) نام گونه ای از افرا در زیارت و آن را در طوالش کِکَم و کیکم نامند . (یادداشت مؤلف ). در ارتفاعات جنگلهای شمال میان 1800 تا 2600 متر از سطح دریا یافت می شود. آن را در زیارت کرکف و در طوالش کِکُم می خوانند. (جنگل شناسی ساعی ج 1 ...
-
چیت
لغتنامه دهخدا
چیت . (اِ) نام درختی جنگلی از انواع افراست و در تمام جنگلهای شمال ایران از جلگه تا ییلاق میروید. و در نور و کجور مازندران آن را شیردار، در آستارا و طوالش و کوهپایه ٔ گیلان ککم و کیکم ، در لاهیجان و رودسر و شهسوار آج و دردیلمان چیت مینامند. کرب . اولس...
-
شیردار
لغتنامه دهخدا
شیردار. (نف مرکب ) آنکه شیر می دهد و شیر دارد. (ناظم الاطباء). لبینة. لبون . لبونة. (منتهی الارب ). || هر چیز که در آن شیر داخل کرده باشند، چنانکه نان و غیره . || شیرمال (در تداول مردم قزوین ). رجوع به شیرمال شود. || دارنده ٔ شیر. دارنده ٔ شیره . گیا...
-
افرا
لغتنامه دهخدا
افرا. [ اَ ] (اِ) بزبان مازندری نام درختی است معروف . (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). درختی از تیره ٔ افراها جزو تیره های نزدیک به گل سرخیان که درختی است تنومند با برگهای پنجه ای که در باغها و جنگلها می روید. اسپندان . اسفندان . بوسیاه . (فرهنگ فارسی...