کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کیکانان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کیکانان
لغتنامه دهخدا
کیکانان . (اِخ ) یعنی ولایت کیکان که معربش قیقان است . در تاریخ بیهقی مقصود ولایتی است در سند به جانب خراسان . (از حاشیه ٔ تاریخ بیهقی چ فیاض ص 126) : و در حدودکیکانان پیش شیر شد... و عادت چنان داشت که چون شیرپیش آمدی خشتی کوتاه دسته قوی به دست گرفتی...
-
جستوجو در متن
-
تب چهارم
لغتنامه دهخدا
تب چهارم . [ ت َ ب ِ چ َ / چ ِ رُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تب ربع. حمی ربع. حمی الربع: ارباع ؛ تب چهارم آمدن . (تاج المصادر بیهقی ) : قرقیهان ... تب چهارم ببرد. (الابنیة عن حقایق الادویة). و در حدود کیکانان پیش شیر شد و تب چهارم میداشت و عادت چنان د...
-
حدود
لغتنامه دهخدا
حدود. [ ح ُ ] (ع اِ) ج ِ حَدّ. نواحی . اطراف . حوالی : مشرق او چگل و جنوب او حدود خلخ است و مغرب وی حدود تخس است . (حدود العالم ). بازگردانیدند بدان شرط که هر قلعت که از حدود غرجستان گرفته بازدهد. (تاریخ بیهقی ). دیدم وقتی در حدود هندوستان که از پشت ...