کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کیوسک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کیوسک
/kiyusk/
معنی
اتاق کوچک در خیابان یا پارک که تلفن عمومی در آن نصب شده؛ محل فروش گُل، روزنامه، و مانند آنها.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اطاقک، دکه
دیکشنری
booth, kiosk
-
جستوجوی دقیق
-
کیوسک
لغتنامه دهخدا
کیوسک . [ یُس ْ ] (فرانسوی ، اِ) اطاقی که هر سوی آن باز است . کلاه فرنگی . || دکه ای در معابر عمومی که در آن روزنامه ، گل و غیره فروشند. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کوشک شود.
-
کیوسک
واژگان مترادف و متضاد
اطاقک، دکه
-
کیوسک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: kiosque] kiyusk اتاق کوچک در خیابان یا پارک که تلفن عمومی در آن نصب شده؛ محل فروش گُل، روزنامه، و مانند آنها.
-
کیوسک
فرهنگ فارسی معین
(سْ) [ فر. ] (اِ.) اتاقکی که هر سوی آن باز است ، دکه ، دکان کوچک .
-
کیوسک
واژهنامه آزاد
کوشک. واژۀ "کیوسک" که از زبانهای اروپایی به پارسی درآمده (وارد شده) همان "کوشک" پارسی است.
-
جستوجو در متن
-
گیشه
واژهنامه آزاد
کیوسک
-
telephone kiosk
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کیوسک تلفن
-
دکه
واژگان مترادف و متضاد
اطاقک، حجره، دکان، کیوسک، مغازه
-
کلاه فرنگی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. مٲخوذ از فرانسوی. فارسی] kolāhfarangi آلاچیق یا سایبان مدور که در وسط باغ درست میکنند؛ کیوسک.
-
kiosk
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کیوسک، دکه، مشتق از کوشک فارسی کلاه فرنگی
-
کلاه فرنگی
لغتنامه دهخدا
کلاه فرنگی . [ ک ُ ف َ رَ ] (اِ مرکب ) عمارتی که در میان عرصه سازند بناء در میان عرصه با گنبدی شبه مخروط. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || اطاقکی مسقف که در وسط کاخها و باغها برای استراحت یا در میدانها برای فروش روزنامه و اغذیه سازند. کیوسک . (فرهنگ ف...