کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کیمیاسنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کیمیاسنج
/kim[i]yāsanj/
معنی
کیمیاگر.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کیمیاسنج
لغتنامه دهخدا
کیمیاسنج . [ س َ ] (نف مرکب ) کیمیاساز. کیمیاگر. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : چو گنجی بود گنجش کیمیاسنج به بازی زلف او چون مار بر گنج . نظامی .کیمیاسنج کوزه ٔ مقصودکرده حل جمله نورهای وجود. امیرخسرو (از آنندراج ).رجوع به کیمیاگر و کیمیاساز شود.
-
کیمیاسنج
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [معرب. فارسی] [قدیمی] kim[i]yāsanj کیمیاگر.
-
جستوجو در متن
-
کیمیاسنجی
لغتنامه دهخدا
کیمیاسنجی . [ س َ ] (حامص مرکب ) کیمیاگری . عمل وحالت کیمیاسنج . رجوع به کیمیاسنج و کیمیاگری شود.
-
کیمیاساز
لغتنامه دهخدا
کیمیاساز. (نف مرکب ) آنکه کیمیا سازد. آنکه از دواها طلا و نقره سازد. (آنندراج ). کیمیاسنج . کیمیاگر. (ناظم الاطباء). کیمیاسازنده . آنکه به ساختن کیمیا پردازد : نخری زرق کیمیاسازان نپذیری فریب طنازان . نظامی .بگو ای سخن کیمیای تو چیست عیار تو را کیمی...