کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کیفیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کیفیة
لغتنامه دهخدا
کیفیة. [ک َ فی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) حالت و صفت چیزی . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به کیفیت شود.
-
واژههای همآوا
-
کیفیت
لغتنامه دهخدا
کیفیت . [ ک َ / ک ِ فی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) چگونگی و حالت و وضعی که حاصل باشد در چیزی ، و در فارسی به تخفیف نیز آید. (غیاث ). صفت و چگونگی . (ناظم الاطباء). چگونگی . چونی . (فرهنگ فارسی معین ) : کیفیت به پارسی چگونگی باشد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی )....
-
کیفیت
واژگان مترادف و متضاد
چگونگی، چونی، حال، وضع، وضعیت ≠ چگونگی، کمیت
-
کیفیت
فرهنگ واژههای سره
چگونگی، چون
-
کیفیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: کَیفیّة، جمع: کَیفیّات] keyfiy[y]at ۱. صفت، حالت، و چگونگی کسی یا چیزی.۲. [مجاز] میزان مرغوب بودن.۳. [قدیمی، مجاز] مستکننده بودن.۴. [قدیمی، مجاز] لذت.
-
کیفیت
فرهنگ فارسی معین
(کِ یا کَ فِ یَّ) [ ع . کیفیة ] (مص جع .) صفت ، چگونگی .
-
جستوجو در متن
-
کیفوفة
لغتنامه دهخدا
کیفوفة. [ ک َ ف َ ] (ع اِ) کیفیة. حالت و صفت چیزی . (ناظم الاطباء). رجوع به کیفیة و کیفیت شود.
-
کیفوفیة
لغتنامه دهخدا
کیفوفیة. [ ک َ فی ی َ ] (ع اِ) کیفیة. حالت و صفت چیزی . (ناظم الاطباء). رجوع به کیفیة و کیفیت شود.
-
کیفیت
فرهنگ فارسی معین
(کِ یا کَ فِ یَّ) [ ع . کیفیة ] (مص جع .) صفت ، چگونگی .
-
استحالة
لغتنامه دهخدا
استحالة. [ اِ ت ِ ل َ ] (ع مص ) استحالت . شدن و گشتن از جائی به جای دیگر. بگشتن . گردیدن . || از حالی به حالی گردیدن . از حال بگردیدن . (تاج المصادر بیهقی ) : هست از استحالت دوران چون شترمرغ عاجز و حیران . سنائی (مثنویها، طریق التحقیق ص 97).|| باژگون...
-
علی فهمی
لغتنامه دهخدا
علی فهمی . [ ع َ ف َ ] (اِخ ) وی متصدی اداره ٔ بازرسی دخانیات در دو شهرستان دقهلیة و شرقیة در مصر بوده است . او راست : الحشرات المتلفة لزراعة القطن المصری و کیفیة ابادتها، که در سال 1313 هَ . ق . در زمان حیات مؤلف در اسکندریه به چاپ رسید. (از معجم ا...
-
جزائری
لغتنامه دهخدا
جزائری . [ ج َ ءِ ] (اِخ ) احمدبن اسماعیل شیعی که مجاور نجف اشرف بود و بسال 1150 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1 - آیات الاحکام . 2 - رسالة فی الارتداد. 3 - رسالة فی کیفیة اقامةالمسافرین فی البلدان .4 - شرح التهذیب . (از اسماء المؤلفین ج 1 ص 172).
-
داغستانی
لغتنامه دهخدا
داغستانی . [ غ ِ ] (اِخ ) خلیل افندی بن یحیی . از مردم اواخر قرن 3 هَ . ق . او راست : استعمال المریدین و ایقاظ الطالبین - فی بیان کیفیة الطریقة النقشبندیة (تصوف ) طبع حجر سال 1300. (معجم المطبوعات العربیة).