کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کیفور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کیفور
/keyfur/
معنی
ویژگی کسی که در حالت خوشی و سرمستی است؛ سرخوش.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
سرخوش، سرمست، سکران، کچول، مست، نشئه ≠ خمارزده، مخمور
دیکشنری
cock-a-hoop, high, perky
-
جستوجوی دقیق
-
کیفور
لغتنامه دهخدا
کیفور. [ ک َ / ک ِ ] (ص مرکب ) در تداول عامه ، آنکه کیف و لذت برده . متمتع. سرخوش . (فرهنگ فارسی معین ).- کیفور شدن ؛ در اصطلاح تریاکیان و شیره کشان ، به حدکفایت تریاک کشیده بودن . کامل شدن رفع اشتهای تریاک یا شیره . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
کیفور
واژگان مترادف و متضاد
سرخوش، سرمست، سکران، کچول، مست، نشئه ≠ خمارزده، مخمور
-
کیفور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [عامیانه] keyfur ویژگی کسی که در حالت خوشی و سرمستی است؛ سرخوش.
-
کیفور
فرهنگ فارسی معین
(کِ یْ) (ص مر.) (عا.) شاد، مسرور.
-
کیفور
لهجه و گویش تهرانی
نشئه،سر کیف
-
واژههای مشابه
-
کیفور ،() شدن
لهجه و گویش تهرانی
لذت زیاد بردن
-
جستوجو در متن
-
سرمست شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. سرخوش شدن، نشئه شدن ۲. کیفور شدن، ملنگ شدن ۳. شادمان گشتن، پرنشاط شدن
-
نشئه
واژگان مترادف و متضاد
تلذذ، سرخوشی، سکر، کیف، کیفور، لذت، مستی، نشوت
-
سرمست
واژگان مترادف و متضاد
۱. سرخوش ۲. کچول، کیفور، لول، ملنگ ۳. شاد، شادمان، مسرور، میزده، نشئه ۴. مخمور ≠ خمار ۵. مغرور، فخور، خودپسند
-
سرحال
واژگان مترادف و متضاد
۱. تندرست، سالم، صحیحالمزاج ≠ مریض، بیمار، ناخوش ۲. بانشاط، خوشحال، سردماغ، سرزنده، شاد، کیفور، لول، مسرور ≠ ناخوش، بدحال، ناشاد
-
ناکی
لغتنامه دهخدا
ناکی . (حامص ) ناک بودن . حالت و صفت آدم ناک . سخت بی پول بودن . نهایت بی پولی . || سرحال و سردماغ نبودن . کیفور نبودن .افسرده و پریشان و دلمرده بودن . رجوع به ناک شود.
-
مست
واژگان مترادف و متضاد
۱. سرخوش، نشئه، نشئهناک، میزده، شرابزده، ملنگ، کیفور ۲. خمار، خمارین، خمارآلود، خمارآلوده، مخمور ۳. خراب، طافح ۴. مدهوش، لایعقل ۵. بیخود، بیخویشتن، از خودبیخود، مجذوب ۶. بیخبر، غافل، غفلتزده ۷. هیجانزده ۸. مغرور، متکبر