کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کیشان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کیشان
لغتنامه دهخدا
کیشان . (اِخ ) دهی از دهستان شمیل است که در بخش مرکزی شهرستان بندرعباس واقع است و 237 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
کیشان
لغتنامه دهخدا
کیشان . (اِخ ) دهی از دهستان فراهان پایین است که در بخش فرمهین شهرستان اراک واقع است و 700 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
کیشان
لغتنامه دهخدا
کیشان . (اِخ ) قریه ای است در شش فرسنگی میانه ٔ شمال و مشرق فین . (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
واژههای مشابه
-
هم کیشان
واژهنامه آزاد
جمع هم کیش، پیروان یک آیین، هم دینان، کسانی که یک دین دارند.
-
جستوجو در متن
-
أَشْيَاعَکُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
هم کيشان شما - نظايرشما
-
ظلم کیش
لغتنامه دهخدا
ظلم کیش . [ ظُ ] (ص مرکب ) ستم پیشه : ز رای روشن و تدبیر ملک پرور اوست که دادکیشان بیشند وظلم کیشان کم .سوزنی .
-
دقوزخاتون
لغتنامه دهخدا
دقوزخاتون . [ دُ ] (اِخ ) نام زن هلاکو، که زن پدر اباقاخان میشد، و او چون مسیحی بود از ابراز مساعدت و یاری نسبت به هم کیشان خود بهر طریق که میتوانست خودداری نمی نمود. رجوع به «از سعدی تا جامی » ص 21 و 58 شود.
-
دادکیش
لغتنامه دهخدا
دادکیش . (ص مرکب ) که عدالت آیین و دین دارد. با عدل . بسیارعادل . که عدالت با سرشت عجین دارد. مقابل ستم کیش ، ظلم کیش . ج ، دادکیشان : ز رای روشن و تدبیر ملک پرور اوست که دادکیشان بیشند و ظلم کیشان کم .سوزنی .
-
اهری
لغتنامه دهخدا
اهری . [اَ هََ ] (اِخ ) شیخ شهاب الدین محمود از مشایخ کبار آذربایجان و از ارادت کیشان رکن الدین سجاسی است . در مدرسه ٔ سرخاب تبریز سه چله ریاضات کشید و سپس در سجاس خدمت شیخ رکن الدین رسید و منظور نظر او قرار گرفت واو را به دامادی خود برگزید. بعد از آ...
-
بابوائی
لغتنامه دهخدا
بابوائی . [ ب ُ ] (اِخ ) نام جاثلیق نصیبین بزمان پیروز پادشاه ساسانی : پیروز بلاشک نه روحانیون لجوج و سوداوی عیسوی را دوست میداشت و نه دیانت آنها را محترم میشمرد لکن میدید که از اصول نسطوری استفاده ٔ سیاسی بسیار میتوان برد زیرا عیسویان ایرانی را از ه...
-
تشلیخ
لغتنامه دهخدا
تشلیخ . [ ت َ ] (اِ) سجاده بود. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 77) (اوبهی ). سجاده و جای نمازباشد. (فرهنگ جهانگیری ) (از برهان ) (از فرهنگ رشیدی ). سجاده و مصلی . (شرفنامه ٔ منیری ). همان تسلیخ که سجاده باشد. (انجمن آرا) (آنندراج ). دکتر محمد معین درحاشیه ٔ...
-
ملک پرور
لغتنامه دهخدا
ملک پرور. [ م ُ پ َ وَ] (نف مرکب ) پرورنده ٔ ملک . آباد و پررونق کننده ٔ مملکت . آنکه موجب ترقی و تعالی مملکت است : راست گویی خسرو عادل جلال ملت است ازپی توقیع، کلک ملک پرور در بنان . عثمان مختاری (دیوان چ همایی ص 426).ملک از تو فخرگستر و داد از تو ش...
-
صفی علیشاه
لغتنامه دهخدا
صفی علیشاه . [ ص َ ع َ ] (اِخ ) حاجی میرزا محمد حسن اصفهانی ملقب به صفی علیشاه از معاریف مشایخ متصوّفه ٔ طهران و از فضلا و علمای ذی شأن ، در سوم شعبان سنه ٔ هزارو دویست و پنجاه و یک هجری قمری متولد شد و در اوایل امر مدتی در شیراز و کرمان و یزدو هندو...