کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کیس کال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کیس کال
لغتنامه دهخدا
کیس کال . (اِ) نوعی پرنده درامریکای مرکزی ، پر او به رنگ سیاه پر طاوس و درخشان که به سرخی زند. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
واژههای مشابه
-
کيس
دیکشنری عربی به فارسی
کيسه , کيسه کوچک , کيف پول , چنته , درجيب گذاردن , بلعيدن , گوني , جوال , پيراهن گشاد و کوتاه , شراب سفيد پر الکل وتلخ , يغما , غارتگري , بيغما بردن , اخراج کردن يا شدن , درکيسه ريختن
-
کیس لیمو
لغتنامه دهخدا
کیس لیمو. (اِ) نام ماه نهم سال در عصر هخامنشی . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
sporocyst
هاگکیس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] کیسۀ دربرگیرندۀ هاگها یا یاختههای تولیدمثلی
-
کیس خوردن
فرهنگ فارسی معین
(خُ دَ) (مص ل .) چین خوردن .
-
سام کیس
لغتنامه دهخدا
سام کیس . (ص ) بزرگ و شریف باشد و اشهر سامکیس یعنی مهتر بزرگ و شریف . (برهان ) (آنندراج ).
-
سد کیس
واژهنامه آزاد
قوس قزح، رنگین کمان.