کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کیخاتو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کیخاتو
لغتنامه دهخدا
کیخاتو. (اِخ ) رجوع به گیخاتو و حبیب السیر چ خیام ج 3 صص 134 - 138 و مرآت البلدان ج 1 ص 393 و سبک شناسی بهار ج 3 ص 342و تاریخ ادبیات ادوارد براون ج 3 صص 33 - 45 شود.
-
جستوجو در متن
-
طرغای
لغتنامه دهخدا
طرغای . [ طَ رَ ] (اِخ ) پسر هلاکو که در قتل کیخاتو پسر اباقا شرکت داشت . رجوع به تاریخ مغول تألیف اقبال ص 251، 270، 271 و رجوع به طراقای شود.
-
طراقای
لغتنامه دهخدا
طراقای . [ ] (اِخ ) پنجمین پسر از پسران هلاکوخان ،و مادر او یورقچین و قما بود. (حبیب السیر چ خیام ). اقبال در تاریخ مغول این اسم را طرغای ضبط کرده و گوید: در سال 695 هَ . ق . قریب ده هزار نفر از مغول از طایفه ٔ اویرات به ریاست طرغای از خوف غازان به پ...
-
طغاجار
لغتنامه دهخدا
طغاجار. [ طُ ] (اِخ ) (امیر...) یکی از امرای مغول که از سال 678 تا 694 هَ . ق . پیوسته مرجع مهام امور بود. وی مردی ناسپاس بود وپیوسته با اولیاء نعمت خود خیانت میورزید و با دشمنان آنها سازش میکرد و بسا که بر اثر سازش با دشمنان اولیاء نعم خویش آنان را ...
-
اسفندیاربک
لغتنامه دهخدا
اسفندیاربک . [ اِ ف َ ب َ ] (اِخ ) (سلسله ٔ ...) از خانواده ٔاسفندیاربک (مذکور در فوق ) هشت تن حکومت کرده اند. او امیر پنجم این سلسله است و اینان را اسفندیاربک اوغل لری (پسران اسفندیاربک ) گویند و به «قزل احمدلو» نیز معروف شده اند. اسامی آنان از این ...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) خالدی زنجانی (خواجه ) ملقب به صدرالدین و صدر جهان و چاویان . وزیر کیخاتوبن اباقا.صاحب حبیب السیر گوید: در جامعالتواریخ جلالی مسطور است که خواجه صدرالدین احمد خالدی از قاضی زادگان ولایت زنجان بود و در اوائل حال چندگاه ملازمت طغ...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) فخرالدین بن محمد. وی برادر شیخ الاسلام جمال الدین ابراهیم بن محمد طیبی ملقب به ملک اسلام بود که در زمان کیخاتو، از سال 692 هَ . ق . فارس را برّاً و بحراً بمقاطعه داشت و پس از قتل کیخاتو، بایدو فارس را بقاعده ٔ سابق در مقاطعه ٔ...
-
حسام الدین
لغتنامه دهخدا
حسام الدین . [ ح ُ مُدْدی ] (اِخ ) عمربک بن شمس الدین درنگی بن شرف الدین تهمتن بن بدربن شجاع بن خورشید. یازدهمین فرمانروای اتابکان لر کوچک است که پس از جمال الدین خضر از طرف کیخاتو حکومت کرد و سپس به امر قازان خان به قصاص خون پدر در 695 هَ . ق . کشته...
-
پادشاه خاتون
لغتنامه دهخدا
پادشاه خاتون . [ دْ / دِ ] (اِخ ) صفوةالدین پادشاه خاتون دختر قطب الدین محمد سلطان است از عصمةالدین قتلغ ترکان . و چون این پادشاه خاتون در حرم خویش اباقاخان جای داشت پس از گذشته شدن قطب الدین محمد حکومت کرمان به فرزندان وی تفویض شد و قتلغ ترکان بنام ...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) تکودار. اباقاخان میل داشت که پس از او پسرش ارغون ایلخان شود ولی چون این ترتیب با یاسانامه ٔ چنگیزی که سلطنت را حق ارشد شاهزادگان زنده میدانست مخالفت داشت پس از فوت او امرا و شاهزادگان مغول برادر او تکودار را بسلطنت برداشتند و ...