کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کیا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کیا بیا، کیا بیا داشتن، کیا و بیا
لهجه و گویش تهرانی
منزلت.
-
کار و کیا
فرهنگ فارسی معین
(رُ) (اِمر.) 1 - کار، عمل . 2 - امیری ، پادشاهی ، تسلط . 3 - جاه و جلال ، شأن و مقام .
-
کار و کیا
لغتنامه دهخدا
کار و کیا. [ رُ ] (ترکیب عطفی ، اِمرکب ) کار و عمل . ساز. || گاه بجای کار وکیایی آید بمعنی امیری ، پادشاهی ، تسلط : بر فلک جان راست صد کار و کیادر زمین این تن چو خر خاید گیا. مولوی .عشق آن بگزین که جمله انبیایافتند از عشق او کار و کیا. مولوی .مه چو ب...
-
کار و کیا
فرهنگ گنجواژه
کار و بار.
-
کیا و بیا
فرهنگ گنجواژه
مقام، رونق. کیا و بیا داشتن.
-
واژههای همآوا
-
کیع
لغتنامه دهخدا
کیع. [ ک َ ] (ع مص ) بددل شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). ترسیدن و دل بد کردن از چیزی . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): کعت عنه کیعاً و کَیْعوعةً؛ ترسیدم و بددل کردم از آن . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
kiva
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کیا
-
کیایان
لغتنامه دهخدا
کیایان . (اِ) ج ِ کیا. کیاها. بزرگان . سروران : محتشمان ، بی حشمت و کیایان ، بی کرد و کیا و حرمت شدند. (جهانگشای جوینی ).
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) جمال الدین (کیا...). رجوع به احمد (کیا جمال الدین ...) شود.
-
آقا
فرهنگ واژههای سره
بان، خواجه، سرور، کدبان، کیا
-
محمدکیا
فرهنگ نامها
(تلفظ: mohammad kiyā) از نامهای مرکب ، ← محمد و کیا .
-
دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] dehxodā خداوند ده؛ صاحب ده؛ رئیس و بزرگتر ده؛ کدخدا؛ دهکیا.
-
کیاوش
فرهنگ نامها
(تلفظ: kiyāvaš) (کیا + وش (پسوند شباهت)) ، ویژگی آن که مثل پادشاهان ، سروران و بزرگان است .
-
چک کشیدن
فرهنگ فارسی معین
(چِ. کَیا کِ دَ) (مص ل .) صادر کردن چک توسط صاحب چک .