کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کیاگن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کیاگن
/kayāgen/
معنی
۱. درشت؛ ناهموار: ◻︎ هماوار بعضی و بعضی کیاگن / چو اندر مغاک چغندر چغندر (عمعق: ۱۴۴).
۲. نامناسب.
۳. مخالف.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
counter, cross, disagreeable, heretic, opponent, repugnant
-
جستوجوی دقیق
-
کیاگن
لغتنامه دهخدا
کیاگن . [ ک َ گ َ ] (ص ) مخالف . (برهان ) (آنندراج ). خلاف و مخالف . (ناظم الاطباء). || درشت و ناهموار را نیز گویند. (برهان ) (آنندراج ). درشت و ناهموار و نامسطح . (ناظم الاطباء). رجوع به کیاکن شود. || بی معنی و نامناسب و بیجا. (ناظم الاطباء).
-
کیاگن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] kayāgen ۱. درشت؛ ناهموار: ◻︎ هماوار بعضی و بعضی کیاگن / چو اندر مغاک چغندر چغندر (عمعق: ۱۴۴).۲. نامناسب.۳. مخالف.
-
کیاگن
فرهنگ فارسی معین
(کَ گَ) (ص مر.)1 - بی معنی ، نامناسب . 2 - درشت ، ناهموار.
-
جستوجو در متن
-
کیاکن
لغتنامه دهخدا
کیاکن . [ ک َ ک ِ ] (ص ) مخالف وناهموار. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 400) : سراپای بعضی و بعضی کیاکن چو اندر مغاک چغندر چغندر. ؟ (از لغت فرس ایضاً).رجوع به کیاگن شود.