کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کیاست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کیاست
/kiyāsat/
معنی
زیرکی؛ هوشیاری.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تدبیر، تیزفهمی، درایت، زیرکی، فراست، هوش، هوشیاری
برابر فارسی
زیرکی، هوشیار
دیکشنری
head, policy, tact
-
جستوجوی دقیق
-
کیاست
لغتنامه دهخدا
کیاست . [ س َ ] (ع اِمص ) زیرکی و تیزفهمی و هوشیاری . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). زیرکی ، و کسانی که به کاف فارسی خوانند محض غلط است چرا که لفظاً عربی است و در عربی کاف فارسی نمی آید. (غیاث ) (آنندراج ) : چه حال خرد و کفایت و کیاست تو معلوم ا...
-
کیاست
واژگان مترادف و متضاد
تدبیر، تیزفهمی، درایت، زیرکی، فراست، هوش، هوشیاری
-
کیاست
فرهنگ واژههای سره
زیرکی، هوشیار
-
کیاست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: کیاسة] kiyāsat زیرکی؛ هوشیاری.
-
کیاست
فرهنگ فارسی معین
(سَ) [ ع . کیاسة ] (اِمص .) 1 - زیرکی ، تیزهوشی . 2 - دانایی ، فراست .
-
کیاست
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتِراسٌ
-
واژههای مشابه
-
کامل کیاست
لغتنامه دهخدا
کامل کیاست . [ م ِ س َ ] (ص مرکب ) داهی . زیرک . نکته سنج . موقعشناس : ملوک وافرفراست و سلاطین کامل کیاست . رجوع به ص 322 حبیب السیر جزو 4 از ج 3 شود.
-
کیاست و لیاقت
فرهنگ گنجواژه
درایت.
-
واژههای همآوا
-
کیاسة
لغتنامه دهخدا
کیاسة. [ س َ ] (ع مص ) زیرک شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). زیرک و فطن گردیدن . (ناظم الاطباء). زیرک و تیزفهم و ساکن گردیدن . (از اقرب الموارد). رجوع به کیاست شود. || (اِمص ) خلاف حمق . (منتهی الارب ). ضد حمق . (اقرب الموارد). رجوع به کَیْ...
-
جستوجو در متن
-
باکیاست
لغتنامه دهخدا
باکیاست .[ س َ ] (ص مرکب ) (از: با + کیاست ) زیرک . ظریف . ظریفه . کَیِّس . عاقل . فهیم . لبیب . و رجوع به کیاست شود.
-
اِحْتِراسٌ
دیکشنری عربی به فارسی
احتياط , هوشياري , مواظب بودن , مراقب بودن , کياست
-
درایت
واژگان مترادف و متضاد
آگاهی، ادراک، تدبیر، دانایی، فراست، کیاست، هوش