کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کیاس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کیاس
لغتنامه دهخدا
کیاس . [ ک َی ْ یا ] (ع ص ) بسیار زیرک و تیزهوش : ای ز نعت تو عاجزو حیران وهم حذاق و فکرت کیاس .مسعودسعد.
-
واژههای همآوا
-
کیاص
لغتنامه دهخدا
کیاص . [ ک َی ْ یا ] (ع ص ) کیاص المشی ؛ آنکه در رفتار مابین هر دو ران او دوری و در باطن ران نرمی و فروهشتگی باشد. (منتهی الارب )(آنندراج ): انه لکیاص المشی ؛ یعنی به درستی که او طوری راه می رود که مابین دو ران وی دوری و در باطن رانهایش نرمی و فروهشت...
-
جستوجو در متن
-
حذاق
لغتنامه دهخدا
حذاق . [ ح َذْ ذا ] (ع ص ) سخت ماهر : ای ز نعت تو عاجز و حیران وهم حذاق و فکرت کیاس .مسعودسعد.
-
پیروس
لغتنامه دهخدا
پیروس . (اِخ ) پادشاه اپیر درقرن سوم و چهارم ق . م . (رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1200 و ج 3 ص 2048، 2060، 2070، 2162، 2163 و 2281 شود. صاحب قاموس الاعلام ترکی آرد: یکی از سلاطین نامدار خطه ٔ قدیم اپیریعنی جهت طوسقه لق از آرناؤدستان بود،پدرش ایاکبد ه...