کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کک و مک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کک و مک
لغتنامه دهخدا
کک و مک . [ ک َ ک ُ م َ ] (اِ) ککمک . رجوع به این کلمه شود.
-
کک و مک
فرهنگ گنجواژه
لک صورت
-
واژههای مشابه
-
کَکْ
لهجه و گویش گنابادی
kak در گویش گنابادی یعنی کال ، نارس ، نرسیده - به آن در گویش گنابادی کَغْ هم گویند.
-
کُک
لهجه و گویش بختیاری
kok 1. غنچه، شکوفه deraxtâ kok kerdena>:درختها شکوفه کردهاند> ؛ 2. رو بهراه، عالى zennais xeyli kokka>:زندگىاش خیلى روبهراه است، زندگىاش خیلى عالى است> .
-
کک گرفتن
دیکشنری فارسی به عربی
برغوث
-
کُک زیدن
لهجه و گویش بختیاری
kok zeydan کوک زدن، دوختن.
-
کُک کِردن
لهجه و گویش بختیاری
kok kerdan 1. کوک کردن؛ 2. شکوفه کردن.
-
کَک مَک
لهجه و گویش تهرانی
لکه های روی صورت
-
واژههای همآوا
-
کَک و مَک
فرهنگ گنجواژه
خالهای روی صورت. ککی مکی=دارای خال صورت.
-
جستوجو در متن
-
لک و پیس
لهجه و گویش تهرانی
کک مک
-
بهک
فرهنگ فارسی معین
(بَ هَ) ( اِ.) لک و پیس ، کک و مک .
-
تاش
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - کک و مک . 2 - ماه گرفتگی .