کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کژ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
دست کژ
لغتنامه دهخدا
دست کژ. [ دَ ک َ ] (ص مرکب ) کژدست . دست کج . رجوع به دست کج شود. || ناخنکی . که از هرچه بیند نهانی اندکی برگیرد یا بدزدد.
-
دهان کژ
لغتنامه دهخدا
دهان کژ. [ دَ ک َ] (ص مرکب ) لوش . (لغت فرس اسدی ). دهن کج . کج دهان .
-
باد کژ
لغتنامه دهخدا
باد کژ. [ دِ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بادیست که بعربی آنرا نکبا گویند و محل وزیدن آن میان هر دو باد باشد عموماً و میان باد شمال و باد صبا بود خصوصاً. (برهان ) (آنندراج ). نکبا. (زمخشری ). بادی است که از چهار جهت مختلف بجهد. نکبا. (دهار). باد کج ...
-
بوهین کژ
لغتنامه دهخدا
بوهین کژ. [ ] (اِخ ) در اسم کرج اختصار کردند زیرا که در اصل بوهین کره بوده است . و همچنین در ایام فرس آنرا بوهین کره خوانده اند. یعنی خرمنگاه کرج . (تاریخ قم ص 23).
-
کژ سازگاری
دیکشنری فارسی به عربی
سوء التوافق
-
کَژ و راست
فرهنگ گنجواژه
متضاد.
-
کَژ و مَژ
فرهنگ گنجواژه
کج و کوله، چپ و راست.چون کشتی بی لنگرX کژ میشد و مژ میشد.
-
جستوجو در متن
-
کج مج
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) kajmaj = کژمژ
-
خوهل
فرهنگ فارسی معین
(خُ) (ص .) کج ، کژ.
-
پهنا رفتن
واژهنامه آزاد
به کژ راهه رفتن،از راه مستقیم خارج شدن.
-
حجناء
لغتنامه دهخدا
حجناء. [ ح َ ] (ع ص ) مؤنث احجن .کج . کژ. ج ، حُجُن : شوکة حجناء؛ کژ. (منتهی الارب ).
-
شاطب
لغتنامه دهخدا
شاطب . [ طِ ] (ع ص ) مایل و کژ. طریق شاطب ؛ راه مایل و کژ. (منتهی الارب ).
-
نامستقیم
واژگان مترادف و متضاد
کج، کژ، معوج، ناراست ≠ راست
-
قیقاج
واژگان مترادف و متضاد
۱. اریب، کج، کژ، محرف ۲. منحرف
-
اریب
واژگان مترادف و متضاد
کژ، محرف، معوج، منحرف، مورب ≠ راست